آیا ایالات متحده امریکا در جنگ افغانستان موفق بوده است؟ آیا توانست آرزوی خود را در جهت مهار تهدید القاعده و طالبان در این کشور فقیر برآورده سازد؟ یا این که حالا با توجه به شرایط موجود قطع نظر از نتایج بهدستآمده، در صدد فرار از این کشور میباشد؟
البته پرسشهای فراوانی از این دست در رابطه به چگونگی اوضاع برحال و احتمالی در افغانستان درست در شرایطی مطرح میشود که اختلافات میان مقامات امریکایی و مراجع افغانی در هر دو سطح رسمی و غیررسمی به اوج خود رسیده است. تنشهایی که اخیراً میان حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان و آقای لیون پانیتا وزیر دفاع ایالات متحده بروز کرد که طی آن رئیس جمهور افغانستان از سیاست دوگانه ایالات متحده در قبال کشورش و عدم جدیت مطلوب در امر مبارزه با افراطگرایان برعلاوه عدم همکاری در قسمت تهیه اسلحه موردضرورت افغانستان برای مقابله با تروریستان انتقاد به عمل آورد و ضمناً تهدید نمود که به خاطر حصول اسلحه به کشورهای چین، روسیه و هند رو خواهد آورد، نمایانگر این حقیقت است که روابط هردو طرف به شدت تنشآلود بوده و این به نوبه خود دال بر آن است که عقبنشینی ایالات متحده از افغانستان صرفاً یک گزینه مطلوب نه که یک ضرورت حتمی به شمار میرود.
تنش علنی میان کرزی و پانیتا در واقع حلقهای از حلقات کشمکش موجود و مستمر میان هردو طرف را تمثیل میکند که این سلسله تقریباً بیش از یک سال قبل شروع شده، اما این بار شاهد مد و جزر فراوانی بوده است. پس از آن که گراف حملات نیروهای امریکایی بر شهروندان افغان رو به افزایش نهاد و حوادث تلخ دیگری از قبیل سوختاندن نسخههای قرآن کریم به تکرار بروز کرد، بحران به شکل حملات پیهم افراد پولیس افغانستان برضد نیروهای امریکایی که آنها را آموزش میدادند، افزایش پیدا کرد و کسانی بر این حوادث اسم «کبود علیه سبز» را گذاشتند که در واقع اشارهای به رنگهای لباس پولیس افغانستان و عساکر نانو میباشد. شک نیست که تکرار این نوع حوادث ناگوار در افزایش میزان بحران در روابط متقابل ایالات متحده و افغانستان اثر گذاشته و چنان به نظر میرسد که دولت افغانستان از سلسله تعدیهای مستمر عساکر امریکایی بر شهروندان افغان به ستوه آمده است.
حالا پرسش اصلی این جا است که آیا این دست از حوادث میتواند قرینه ناکامی ایالات متحده در جنگ علیه القاعده و طالبان در افغانستان تلقی شود؟ پاسخ این پرسش «نه» است، به دلیل این که نمیتوان از این حقیقت چشم پوشی نمود که نیروهای امریکایی ولو به صورت نسبی در امر مهار فعالیت گروههای افراطی و مسلح در افغانستان و حتی طرد برگشت ناپذیر آنها از شهرهای مهم این کشور به کامیابی دست یازدیده اند. طبیعی بود که بعداً گروههای مسلح خورد و کلان به منصه ظهور رسیدند که ثقل آنها کمتر و نقش شان محدودتر است. البته در این میان سازمان القاعده هرگز توان قامت راستکردن مجدد را به دست نیاورد.
با این همه، انکشافات پیهم در عرصه تحولات افغانستان در همزمانی با فضای رقابتی گرم پیش از انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده، مسأله خروج از گودال افغانستان را به یک خواسته همگانی و یک نیاز اجتناب ناپذیر بدل کرده است. انگلستان عملاً روند خروج نیروهای خویش از افغانستان را آغاز نموده و قرار است بقیه نیروهای امریکایی تا پایان سال 2014م از خاک افغانستان عقب نشینی کنند. این امر سبب شده است تا کارشناسان امور بینالمللی هشدار دهند که خروج نامنظم ایالات متحده از افغانستان ممکن است این کشور را دوباره به نقطه صفر برگرداند. از این رو برای انجام این عقب نشینی، سلسله شروطی را تعیین نموده اند که تحقق آن برای حفاظت از پیشرفت محدود در این کشور سرکوب شده، ضروری پنداشته میشود.
در صدر این شروط، موجودیت رهبری فعال و کارا به جای تأکید بر شفافیت انتخابات قرار دارد. کارشناسان معتقد اند که چنین مراحل گذار که اینک افغانستان آن را تجربه میکند، قبل از همه به مرجع رهبری فعال نیازمند است که محدوده تسلط آن تنها به پایتخت و یا شهرهای عمده کشور خلاصه نشود. در این سیاق همچنان تأکید صورت میگیرد که انتخابات شفاف در این مرحله به هیچ وجه ضرورت حل بحران نسبت به دولتی را که در صدد تعامل با رسوبات و پیامدهای جنگ و فساد دوامدار میباشد، تداعی نمیکند.
امنیت هم یکی از عناصر مهم و اساسی برای تضمین انتقال مسالمتآمیز قدرت در افغانستان به شمار میرود. شک نیست که آموزش نیروهای پولیس و ارتش این کشور و آماده سازی آن ها برای مقابله با گروههای افراطی مسلح به نوبه خود از اهمیت فوقالعاده منحیث گزینه مناسب در مقابل تروریزم بینالمللی برخوردار بوده و نقش مهمی در راستای پاسداری از فضای عقبی غرب که همواره از تروریزم به عنوان بهانه در جهت پخش و نشر نیروهای خویش در کشورهای جهان و مداخله در امور داخلی آنها استفاده به عمل میآورد، ایفا خواهد نمود.
بدون شک وضعیت کنونی در افغانستان، سرشار از تهدیدها و چالشها است که گذاشتن هر گام ناسنجیده در همچو یک وضعیت حساس به معنای گشودن راه برای گروههای مذهبی تندرو که معمولاً از نفوذ بیشتر در میان طبقات مادون جامعه افغانی برخوردار اند، خواهد بود. اما در نهایت، عقبنشینی نیروهای خارجی از افغانستان یگانه راه پایاندادن به روند روبهگسترش تضاد و درگیری میان ایالات متحده و دولت افغانستان به ویژه در فضای نفرت متقابل موجود میان طرفین که ممکن است در صورت ادامه طوفان خشم جانب افغانی نتایج معکوس و نامطلوب به دنبال داشته باشد، به شمار میرود.
نگارنده: خانم مروی محمد ابراهیم نویسنده مصری/ روزنامه «الاهرام» چاپ قاهره چهارشنبه مورخ 10 اکتوبر 2012م
ترجمه: عبدالاحد هادف