کارن آلن، گزارشگر بیبیسی این سوال را مطرح میکند که آیا میتوان در این باره از کشور آفریقایی کنیا درس گرفت؟ در این کشور انتخابات مناقشه برانگیز سال ۲۰۰۷ به تشکیل دولت وحدت ملی منجر شد.
رایلا اودینگا، نخست وزیر سابق کنیا، درباره طرح تشکیل دولت وحدت ملی به نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان میگوید: “این از آن کارهایی نیست که آدم از سر میل و علاقه بکند. بهخاطر ضرورت باید آن را انجام داد.” آقای اودینگا که در میان مردم با نام کوچکش – رایلا – خطاب میشود، در سال ۲۰۰۷ بخت اول پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری کنیا بود، اما تقلبهای گسترده از سوی همه طرفها کشورش را در آستانه فرورفتن به جنگ داخلی قرار داد، و به آوارگی نیممیلیون نفر و مرگ بیش از ۱۲۰۰ نفر انجامید.
در قضیه کنیا دیپلماسی بر محاسبات ریاضی چربید. در آنجا برخلاف وضعیت فعلی در افغانستان، بازشماری آرا در سطحی فراگیر انجام نشد، اما “جایزه دوم” نصیب رایلا شد و او در دولت وحدت ملی به نخست وزیری رسید. اما در انتخابات بعدی شکست خورد.
“صلح به هر قیمتی” تکیه کلام منتقدانی شده بود که میگفتند تشکیل دولت وحدت ملی به مسخره گرفتن دموکراسیست و اپوزیسیون را بیمعنا میکند. اما رایلا اذعان میکند که “با نگاه به گذشته، آن توافق برای آرام کردن کشور مفید بود”. همانطور که بعد از انتخابات مخدوش سال ۲۰۰۷ کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا، برای آشتی دادن طرفین به نایروبی پایتخت کنیا پرواز کرد، تابستان امسال هم جان کری به افغانستان سفر کرد.
البته او ممکن است دوباره به این کشور بازگردد، چرا که بحثها بر سر اینکه دولت وحدت ملی دقیقا چه شکلی باید داشته باشد، همچنان ادامه دارد؛ آنهم در سالی سرنوشتساز برای افغانستان. طبق اخباری که به بیرون درز کرده، دو طرف در چارچوب آنچه که حالا “توافق کری” خوانده میشود، شفاها بر سر طرحی با هفت محور به توافق رسیده اند.
در این طرح ایجاد سمتی موقتی با عنوان رئیس اجرایی پیشبینی شده، و قرار است طی دورهای دو ساله، و بعد از کسب موافقت یک لویه جرگه، قانون اساسی تغییر کند و تدریجا سمت نخست وزیری ایجاد شود؛ آنهم نخست وزیری که مقابل پارلمان پاسخگو باشد. طرحی که در کنیا پیاده شد، تفاوت چندانی با این نداشت. نخست وزیری تعیین شد تا بر کار همه وزارتخانهها “نظارت و کارهای آنها را هماهنگ کند”، ولی او در عین حال در مقابل پارلمان پاسخگو بود.