وبگاه تخصصي مجله ميهن، Mihan Magazine Afghanistan
بروزرسانی: ۹:۴۹:۱۹ - سه شنبه ۸ ثور ۱۳۹۴
تحلیلی پیامدهای حوادث اخیر کشورتونس

کشورتونس که بیش از جهار دهه قربانی دیکتاتوری تک حزبی  دوامدار بی محابا، نظیر  بادشاهان ورؤسای دایم العمر کشورهای دیگری عربی بود، بالاخره دست به قیام ملی زد وزین العابدین رئیس جمهور این کشور را مجبور به فرار کرد .

این خیزش ها بیانگر روشن بینی ملتها است که در قالب اعتراضات خیابانی به بهانۀ رکود اقتصادی، گسستگی اجتماعی وبیروزگاری تحصیل کرده ها بوجود می آید  وهشدار دهندۀ دولتهای است که با زرنگی خاص در جهت راضی ساختن وتطمیع ملتها از شکست وریخت این قیام ها سود می جویند.

این روشن نگری چه پذیرفته شود یانه، ریشه دربیشۀ تحول بزرگ خاورمیانه با آغاز سقوط صدام حسین میکشدکه باهمه پیامدهای ناگوار خونین، هشدار ضمنی بود  به پایانه وفرجام نظام های تک حزبی دیکتاتور عربی در منطقه، با آنکه نظام سوریه با همیاری ایران وتلاش های بی امان رژیم مصر وامیرنشین های خلیج وعربستان سعودی مبنی بر جلو گیری ازحرکت مدرنیزه کردن نظام های سنتی وفاسد که اقتصاد وپیشرفت اجتماعی مردم را در گرو خانواده های شاهی قلدر گرفته اند تا اندازۀ  با سردادن شعارهای براینکه ساختارسیاسی کشورها اختلاف دارد، اصلاحات باید از داخل کشورها واز بطن مردم آغازشود ودیگران نباید در امور داخلی کشورها دخالت نمایند،  شعارهای بود که با استقلال طلبی کاذب، نیروهای سنتی ومذهبی را که در  خفا، مخالف این نظام های به اصطلاح غیر اسلامی بودند با خود همنوا ساخت وآنها را برانگیخت تا برکوبیدن سیستم نوسازی وسامان بخشی ساختار سیاسی گویا غربگرا وبرخواسته ازفرهنگ بیگانه  به زعم روشنفکران دولتی عرب آستین بر زنند .

با وجود آن،  تحول دیموکراتیک در عراق با همه نا هنجاری ها یش سرنوشت منطقه را از همان آوان کار به چالش گرفته بود وزخم عمیقی در پیکر آرام وخوابیدۀ بادشاهی سالیان دراز این منطقه وارد نموده وباور مردم را نسبت به آزادی وعبور از مرحلۀ گنگ دولت های دایم العمر به مشارکت وایمان به دخالت مردم در امور کشورها دوچندان کرد. به قول معروف  فوکویاما که دیموکرسی پایان تاریخ است نه به گونه یک گزینه وشعار غربی بلکه به عنوان ساختار مشارکتی که دیگر هیچ کس از ما بهتران نیستند جلوه گر شده است . متکی به این باور،  قرن ما درجستجوی نمونه گیری ازبهترین نظام های حاکم در دنیا امروزی است. شکی نیست که خیزش های مردمی دربسیاری ازکشورهای  آسیا وافریقا،  انقلاب برتقالی در اوکراین، قرغزیستان، ایران وساحل عاج ….الهام بخش ملت های است که زیر فقر اقتصادی ونا کاره گی امیران دایم العمر معصوم صفت  کمر خم میکنند.

بیشترین کشورهای که ممکن است از قیام ملت تونس شاید در آینده ها الگو بگیرند ملت الجزایر، المغرب، یمن، لیبیا، مصر وسوریه خواهد بود. برخی ازکشورها آنقدر از راهپیمائی های خیابانی هراس ودلهرۀ ندارند، بطور مثال دولت سوریه با شعارهای انقلابی جای هرگونه تحرک سیاسی دیموکرتیک خواهانه را تنگ کرده ومصر با آنکه شاید شاهد راهپیمائی های خشم آلود مردم باشد اما دراخیر باعبور مسالمت آمیز به یک پایان راضی کننده بسنده نمایند. درمصر جنبش ها زایده می شود تا برای دیگران صادر گردد. ملت مصر تمایل دشمنی دیرین وبراندازنده با دستگاهی قدرت ودولت را ندارند.

و در تحلیل اخیر، ملتهای کم نفوس خلیجی زیر حاکمیت سرمایه داران نفتی، بدون دغدغه سیاسی ودرد سر روشنفکری،  شاید با اعتراض های پراکندۀ بسیار ضعیف و غیرمرئی ازچنین تحولات خرسند گردند.

رژیم عربستان سعودی که نمایندۀ کل پهنۀ خلیج محافظه کار  امیر نشین میراثی تلقی می شود،  با اعتراضات گروه های سنتی،  بیشتر درقالب قاعده گرایی مواجه بوده است. اگر هوشیاری دولت سعودی درسرکوبی این نیروها از طریق سوق آنها به جنگ افغانستان و جنگ جهانی دینی نبود، امروز یقینا دولت سعودی با انقلاب های پیهم دینی  وافراطی روبرو می بود. دولتهای مذهبیگرای ایران وسعودی با اندوختن سرمایه های نفت وتلقین تصورات دینی ومذهبی بیگانه ستیز به مردم ، دولتهای بسیار قوی آفریده اند که از طریق تطمیع ، زور و خرید نیروهای امنیتی وسربازهای گم نام خراجگیر  ملتها رابه گروگان گرفته اند.

سعودیها بااجرایی قوانین مذهبی واستفاده از عواید نفتی کلان  ملت بسیار محافظه کار، پرخور وکم سواد در داخل ودولت مردان غرب شناس نزدیک به خانوادهای رهبران سیاسی جهان پروریده اند که در داخل هر گردهمایی با چکمه مذهب ودین خورد وخمیر می شود ودرخارج هراعتراضی دربرابرعملکرد دیکتاتورانه شاهی درلباس مذهب با دپلماسی شاهانه ازطریق روابط خانوادگی با رهبران سیاسی جهان در راس انگلیس وامریکا نادیده گرفته شده وبرطرف می گردد.

چنین به نظر می رسد که ادامه تنش ها وتوسعه آگاهی توده ها دراین مناطق بالاخره به  دولت های مردمی منجر گردیده ودولت های شاهی ومذهبی آهسته آهسته جای خود را به این گونه نظام ها خواهند بخشید. حرکت پرخروش مردم تونس یکبار دیگر نشان داد که اراده مردم وتعیین سرنوشت ازادانه خواستی است که دیگر با چماق، توطئه ودیکتاتوری امیران بیکار پرقدرت هضم نمی شود.

رژیم های که از طریق ایجاد تشنج در روابط بین المللی وخاموش سازی مردم از طریق برانگیزانیدن احساسات ملی گرایانه ومذهبی جویانه بدون توجه به خواست ها واشتراک حقیقی ملت ها در امور دولت وکشور به قدرت چسپیده اند به پایان خود نزدیک می شوند.

استقبال عربستان سعودی از آقای زین العابدن  بیشتر به خاطر این است که شورش مردمی ممکن است پس از اندک زمانی فروکش نموده وبا گسترش نا آرامی های تصنعی طرفدرارن رژیم سابق با پشتی بانی پنهانی همسایگان درکمین، نمونۀ نظام قبلی دوباره کار آیی  خودرا باز یابد واقتدار دوباره زین بن علی به ادامۀ عمر نظام های شاهی حاکم در منطقه  من حیث بهترین گزینه های اداری و حاکمیتی کمک خواهد نمود.

سرباز زدن فرانسه از استقبال حاکمان فراری دولتهای عربی  دال بر دلتنگی رهبران دیموکرات جهان از رؤسای دایم العمر که  همیشه تفکر سیاسی ونظام های فلسفی فکری بشر را زیر نام دیموکراسی فریبنده، پارلمان مزدور، انتخابات دروغین وریاست دایمی  به مسخره میگیرند می باشد.

سخنان جان کیری سناتوردیموکرات  امریکا  که گفت درخاور میانه ملتهای جوانی حضور دارند که دیگر نمی خواهند زیر ستم دولت های دیکتاتور وفاسد اقتصادی وسیاسی کمرخم کنند و فریاد ملت تونس از مرزهای این کشور به دولت های دیگری عربی گذر خواهد نمود اشارۀ به این دلتنگی است .

دولت جدید آقای محمد الغنوشی با وجود استعفی موصوف ورئیس جمهور موقت آقای مبزع از حزب تجمع دستوری زین العابدین هنوز هم حقانیت دولتی به خود نگرفته است وبقول روسو(نیرومندترین فرد دریک جامعه  هرگزچندان نیرومند نیست که همیشه  سروری کند مگرانکه  نیرو را به حق وفرمانبری را به وظیفه تبدیل سازد.

دولت جدید ناگزیر یا ازصحنه کنار رود ویا به خواست مردم گردن نهد. البته در این حالت های گنگ نیروهای مذهبی  که شاید در راه اندازی راهپیمائی در الجزایر وتونس سهم داشته باشند وبا آنکه مشتاق رسیدن به قدرت سیاسی هستند، از گرفتن قدرت در این لحظات حساس پرهیز میکنند زیرا شعارهای عدالت پسندانه وآرمانی دربیرون از قدرت سیاسی بسیار آسان ودلپذیراست  نسبت به پیشبرد حاکمیت سیاسی در کشورهای روبه بحران ودرحال نوسازی که با خشونت پیوند بیشتر دارد.

صمویل هنگتون تن در این زمینه شرح میدهد:

کوشش درجهت نوسازی، نا بسامانی بارمی آورد، اگرکشورهای فقیر نا استوار به نظر میرسد به خاطر فقرشان نیست بلکه می کوشندثروتمند شوند.درنیمه سده بیستم، جوامع سنتی همگی انتقالی ویا دستخوش نوسازی بوده اند. همین روح نوسازی در سراسر جهان است که خشونت را در جهان رواج داده است.

علل خشونت در میان ملتها گذار از مرحلۀ نوسازی است وجامعه اگر بصورت سنتی حفظ شود ازجوامع در حال گذار استوارتراست همانند سعودی.

بقول هوزلیتر و واینر، همبستگی میان استواری سیاسی وتوسعۀ اقتصادی اگرمنفی نباشد بسیارضعیف است. هجوم جمعیت عظیم به مناطق شهری تازه توسعه یافته، جنبش های توده ای را بر می انگیزد. کشوریکه دستخوش نوسازی شود ازنظر اجتماعی الگوهای سنتی از هم گسسته می شوند، شیوه های نوین تولید آن کشور را احاطه میکند، دولت نمی تواند توقعات مردم را بر آورده نمایدکشور یکباره از دگرگونی نوسازی سرخورده می شود.

درنوسازی بخش غیر غربی جهان بویژه کشورهای جهان سوم،تمرکزقدرت،یکپارچگی ملی،توسعه اقتصادی،تحرک اجتماعی،اشتراک سیاسی ورفاه اجتماعی نه یکی پس از دیگری بلکه همزمان پدید می آید نخست به آرزوها دامن می زند سپس سرخوردگی ها ونومیدی ها را تشدید می بخشد.درحالیکه مرحلۀ گذار برای نخستین مؤسسین وپایه گذاران این نظامها یعنی انگلیس 183 سال از 1649تا1832 را در بر گرفت وبرای امریکا 89 سال از 1776تا 1865 طول کشید وبرای 13 کشور اروپایی که در دوره نا پلئون دورۀ گذار را پشت سر میگذاشتند 73 سال را دربرگرفت.

میل به دگرگونی اقتصادی واجتماعی در آسیا ، افریقا وامریکای لاتین پس از جنگ دوم جهانی با خشونت توأم بود. در غیاب نهادهای نیرومند سیاسی، افزایش در اشتراک سیاسی به خشونت می افزاید. هرچه سطح آموزش کشور سریعترشود براندازی حکومت ها نیز بیشترمی شود، درچنین کشورها کارگر ماهر به ندرت پیدا می شود وفارغ التحصیلان دانشگاهی بسیار، سطح آموزش اشخاص بیکار نا خرسند برهم زننده نظام های سیاسی است”.

فارغ التحصیلان بیکار راه را برای انقلاب هموار می سازند. درست آنچه که در تونس صورت گرفته است وآِیندۀ افغانستان درسایۀ گسترش نیروی تحصیلکرده جوان و ندرت نهادهای کارزا وکمپنی ها ومؤسسات کاری، هشدار ناگواری ساختارسیاسی ودولتی است که کشورهای همسایه ازطریق تخریب مؤسسات، به چالش کشیدن امنیت ومحاصره اقتصادی این کشور ازطریق توزیع پول های نا شناس مجهول به افراد، توقف تانکرهای نفت در مرز ایران و به آتش کشیدن تانکرهای مواد سوخت در کویته پاکستان دراین اواخر به بهانۀ دشمنی بانیروهای خارجی وناتو به آن دامن میزنند.

اما واکنش دولتهای عربی با رخداد تونس، بسیارمحطاتانه وناراض گونه خواهد بود زیرا ازیک سو انقلاب تونس ازجانب دیگر تجزیۀ سودان وازسوی بحران دولتی در لبنان برای اعراب آزاردهنده است وهر سخنی مربوط به فراگیرشدن قیام های مردمی درکشورهای عربی چنانجه منجر به دستگیری حسن الترابی رهبر اسلامی ناراضی کشورسودان انجامید،  باواکنش تند رهبران عرب روبرو خواهدشد.

به همین منوال، دولت های غربی در شناخت رژیم آینده تونس نیز دچار تردید خواهند بود زیرا کشورهای دیموکرتیک از ظهور نا بهنگام نیروهای خفتۀ مذهبی تند رو در این کشورها از لای تظاهرات مردمی هراس دارند وبسان انتخابات الجزایر درسال 1992 با رویدادهای این چنینی بصورت محطاطانه بر خورد خواهند کرد. تاکید آقای اوبا ما، بر برگزاری انتخابات شفاف نیز اشارۀ براین امر است تا گروه های فرصت طلب پنهانی، ماهرانه دست به غصب قدرت در بحبوحه بحران کنونی نزنند ودیکتاتوری مذهبی  جانشین دیکتاتوری لبرالی نشود.

علی رغم نگرانی های یادشده، غرب امروز  بجز از گروه های سنتگرای جهادی جهان عرب چنانچه که  در دهه های 70 و60  حضورخشن داشتند دیگر از جنبش های اصلاح شدۀ جهان دیدۀ اسلامی هراس چندانی ندارد. طی چندین دهه، جنبش های دینی وسنتگرایان فرهنگی ناراضی از مسیر جامعه های عربی باهمه شکست وریخت در زیر بال دولت های دیکتاتوریی نیمه علاقمند به نوسازی فرهنگ های بسته  و باورهای کهن غیر علمی کشورهای عربی که بیشترین نوع تلقی جهان بینی دینی را دارند، بالاخره از فرهنگ تحمل پذیری رایج درجهان کنونی ضمن سفرهای بیرونی ومشاهدۀ تحول، در بنیاد اندیشۀ انسان امروز، همزیستی باجهان نوین وافق های باز آزادی بیان با فرو نشستن از شعارهای آتشین تدینگرایی محض، پا به پای نیروهای تکنوکرات وسکولار به زندگی مدرن نیمه اروپایی خو گرفته و باچپگرایان انقلابی خجول و لیبرالان سنت ستیز بیباک دربرابر راهکردهای کهنۀ اجتماعی در سیستم های دیکتاتوری نیمه مدرن ، با هم پیوند خورده اند.

اذعان به تجدد تفکر سیاسی درمیان بسیاری از نو اندیشان دینی درجنبش های اسلامی با دست بر داری از قناعت های مذهبی حق خواهانۀ محض وپذیرش ترکیب اسلامی درنظام سکولار ی ترکیه، نوع نمونه دهی به احزاب دینی است که رقیبان بدآیین سابق را به عنوان رفیقان سیاسی نوین برسرسفرۀ ادارۀ دولت قبول نمایند.

نحوۀ برخورد منطقی با پدیده های نوین پیرامون بسترزندگی، بازنگری تنگ چشمی های گذشته، شیک پوشی ، نغز اندیشی، درجناح های  اسلامی ، لبرال،چپی و…همدلی درتمدن وهمزیستی درنوگرایی انسانی محسوب می شود. دهه های گذشته همه درجنگ وجدال بر سر حقانیت بیشتر، مطلقگرایی حزبی، افراط در نوسازی ونوگرایی، شعار آزادی از استعمار در برابر ارتجاع  به بهانۀ حفظ فرهنگ باستانی وقناعت به داشته های کهن، حماسۀ تاختن به بیگانه وضدیت با فرهنگ ورفتارهای وارداتی گذشت. راهکردیکه هیچ دردی را نه تنها دوا نمود بلکه با پیشرفت وترقی در روند زندگی ملتها این ستیزه به مسخره گرفته شده وبرعکس رفتار تمدن پسندانه بیشتر در اوضاع اجتماعی مردم در سراسر جهان به نحو   مرئی ونامرئی بروز نمود.

فرهنگ وارداتی در لابلای جهانی شدن جزء فرهنگ انسانی حتی بومی ملتها قرار گرفته است. چنین است که بازدهی علمی وفرهنگی تا بازدهی طرز لباس، خوراک، رفتار و شیوه های جدلی واندیشه ای به پیش می تازد وجزء فرهنگ انسانی پذیرفته می شود. این حتمیت خیزش علمی و تکنالوزی بشر در تاریخ است .

موضعگیری بی طرفانه ومردم گرایانۀ دولتهای اروپایی وامریکا نسبت به تحولات تونس وتاکید بر برگزاری انتخابات شفاف وآزاد می رساند که عقلیت گروه های این پهنه با عقلیت نیروهای جهانی آهتسه آهسته با تفاهم وهمگرایی نزدیک می شود.

راشد الغنوشی رهبر جناح اسلامی تبعیدی تونس در لندن با آنکه برطرد همه اعضای رژیم سابق تاکید می نماید درعوض برهماهنگی میان نیروهای لیبرال چپی واسلامی دریک حکومت ائتلافی علاقمند است این امر نشانگر دوطرز دید در برخورد با دولت سیای وسیاست دولت درپهنه عربی است ومغایر با پیام شیخ قرضاوی رئیس اتحادیۀ علمای اسلامی که در امورسیاسی واقتصادی جهان اسلام ازطریق فتواهای تلویزیونی کانال الجزیره شهرت منطقه ای دارد می باشد. شیخ قرضاوی با طرز دید سنتی  نسبت به تحولات اجتماعی وسیاسی طی سخنانی فرار زین العابدین بن علی از تونس را به شکست بت هبل تشبیه نموده، خواستار طرد همه اعضای رژیم سابق از چوکات دولت آینده دراین کشورشد. درحالیکه نظام ها دیگر نمی توانند بدون کمک  افراد اداری ونخبگان طیف های مختلف  سیاسی که اساس بقای تحرک اجتماعی است ره بجای برند.

آشکار است  که طرز دید یک جانبه در یک جامعه کثرتگرای فرهنگی وآشنا با زبان وکلچر ملتهای متمدن جای پای ندارد. لاجرم احزاب گوناگونی که بیش از نیم قرن درکشمکش به پختگی رسیده اند، دست به دست همدیگر می دهند تا در فضای تحمل وهمگرایی دیگر با شیوه های دیکتاتوری چپی، اسلوب ارزش ستیزی های اجتماعی تند لیبرالی و تکفیر پسندی وحقانیت گرایی صد درصد دینی وداع گویند ومشارکت مساوی مردم دردولتهاسرنوشت محتوم اندیشه بشر در قرن 20 خواهد بود .

شکی نیست که دولت های عربی بویژه رهبران شاهی دایم العمر از عربستان تا المغرب، لیبیا، سوریه ، مصرو…درافزایش تشنج وشورش ولگام گسیختگی امنیتی درکشور تونس سهیم شوند  همانگونه که در عراق ازطریق تجهیز افراد تندرو قاعده گرا واعزام آنها از راههای سوریه ودربحران  افغانستان استخبارات شیخ نشین های عربی با استخبارات پاکستان  از طریق ارسال زکات وصدقه های  ملیونی به طالبان والقاعده نه بخاطر ضربه زدن به نیروهای غربی که خود با آنها همپیمان هستند بلکه به منظور ناکامی هرگونه تلاش برای برپایی یک دولت نیمه دیموکراسی کثرتگرایی که منطق دیکتاتور مآبانۀ میراثی را به چالش بکشد می اندیشند ودراین راه روشنفکران پول پرست مردم فریب  دربستر فرهنگی عرب بزرگترین جنایت روشنفکری را علیه ملتها دردفاع از رهبران دایم العمر عشرتگرا  انجام داده اند.

سخنان معمرالقذافی که گفت: ملت تونس خطای بزرگی را در اخراج بن علی انجام داده است” وسکوت کشورهای المغرب ودرکل دولتهای عربی پیرامون مسئلۀ تونس  سندی نسبت به دخالت های پنهانی ازاین سو وآن سو در مورد نا آرامی های این کشور بدست می دهد .

بگفتۀ عمرو موسی سرمنشی اتحادیه عرب که این قیام در گوشه وکنار جهان عرب باز تاب تازه خواهد داشت. در تناقض با سخنان احمد ابوالغیط وزیر خارجۀ مصری می باشد که اظهار داشت برداشت: سرایت جریان تونس به دیگر کشورها پرداخته های دور از واقعیت است. این در حالیست که به تعبیر برخی تحلیل گران عربی جنبش تونس نخستین تحول منحصر به فرد در تاریخ معاصر پهنه سیاسی عربی محسوب می شود.

التبته ترس اینکه مبادا افراطیون مسلمان از آب گل آلود استفاده نموده وبر سرنو شت گنگ تونس درحال حاضر حاکم شوند وبه یک دولت ستیزه جوی همانند ایران مبدل گردد، دولت های عربی  وغربی را به تشکیل نوع دولت ائتلافی که هم اعضای سابق رژیم گذشته وهم مخالفین رژیم در آن اشتراک داشته باشند به  قناعت برساند.

اما از نظر دولتهای معتقد به کثرتگرایی واقعی، ایجاد یک دولت دیموکراتیک نوین بر اساس برگزاری انتخابات شفاف پیش شرط  ودرخور یک جنبش ملی ومردمی درحال حاضر است.

با همه حال ازمیان رفتن حاکمیت مطلقه دیکتاتوری حزب تجمع دستوری بعد از 52 سال احتکار قدرت پس از سقوط حییب بورقیبه از سوی اردوی این کشور درسال 1987 م نوید پیروزی ملتها بر حاکیمتهای مطلقه ومژدۀ آب شدن یخ های بستۀ دگم گرایی وموروث های شاهی  دایم العمر  وگرایش نسل نوین به تفکر همگرایی های بیشتر درجامعه های عربی خواهد بود ورهبران جهان عرب ناگزیر به نداهای پنهانی وآشکار انسان های آزادۀ این گسترۀ خاکی سرخم خواهند کرد. تا ریشه در اب است امید ثمری هست.

ابوالقاسم الشابی شاعر فقید تونسی گوی  شعر ش را درهمین مورد سروده است.

اذالشعب یوما اراد الحیاة        فلابد ان یستجیب القدر

ملتی که ارادۀ زندگی داشته باشد                 تقدیر ناگزیر پاسخ مثبت خواهد داد

سید عزیز صفوی

Payk_2005@ yahoo.com

8 دلو 1389 کابل افغانستان

نظر دادن مسدود گشته است.

آخرین نوشته ها