آغاز و تداوم اعتراض در تركيه و برزيل از اخبار شگفتانگيزي بود كه جهان را تكان داد و همگان پرسيدند يعني اين تحولات انقلابي كه در جهان عرب رخ داد، ميتواند در اين كشورها تكرار شود؟ بايد گفت در پي تحولات دو سال گذشته كه منجر به تغييرات زيادي در شكل و شمايل حكومتهاي خاورميانه شد، به نظر ميرسد اين موج چون چشمهيي جوشان در اعماق زمين حركت كرده و هرازگاهي از نقطهيي از كره خاكي كه زمين سست شده است، سر بر ميآورد. شايد كنكاش در تحولات مكاني، براي هر كدام از كشورهايي چون تركيه و برزيل و ساير كشورها مانند يونان مولفههاي متفاوتي ارائه دهد، اما بررسي زماني مبين موثر بودن دلايل عمده موثر بر اعتراضها است كه در همه اين كشورها مشترك و احيانا براي ساير كشورها خطرناك و هشداردهنده است. بررسي كلي را بايد در بازه زماني انجام داد كه با گسترش اينترنت و ابزار ارتباطات عصري به نام جهاني شدن آغاز شد. نقطه عطف اين عصر آغاز تحولات خاورميانه و موفقيت جنبشهاي مردمي در اين كشورها است كه جريان جهاني شدن را موثرتر و قويتر ميكند. اين مولفهها همچنان كه كارشناسان علوم اجتماعي و رسانه اغلب ذكر كردهاند متاثر از عصر ارتباطات و افزايش آگاهي سياسي افكار عمومي جهاني و تغيير ذائقههاي سياسي- اجتماعي و اقتصادي بخش بزرگي از جمعيت جهاني است. متاثر از اين امر، دگرگونيهاي سياسي و گسترش دولتهاي دموكراتيك موجب شد تا حقوق فردي و شهروندي به شكل پررنگتري مطرح شود و خواستههاي متعددي براي مشاركت هر چه بيشتر افراد در روندهاي سياسي، شكل بگيرد. از جمله اين خواستهها افزايش تقاضا براي مشاهده عيني اراده مردم در امور اجرايي كشورها است. از طرف ديگر جهاني شدن و به ويژه پررنگ شدن فعاليتهاي اقتصادي در برابر فعاليتهاي سياسي به روند تدريجي افزايش نقش بخش خصوصي و بازيگران غيردولتي انجاميده است؛ به گونهيي كه امروزه بازيگران غيردولتي از حوزه نفوذ و تاثيرگذاري بيشتري نسبت به بازيگران دولتي برخوردار شدهاند. تصميم اين بنگاههاي اقتصادي به قهر يا آشتي با دولت است كه سيلاب اعتراضات و مطالبات مردمي را كنترل ميكند. پيامد جدي اين مساله در فضاي سياسي اين كشورها چه در بعد داخلي و چه در بعد خارجي بياعتمادي به دستگاههاي اجرايي اين كشورها است. در اين رابطه همچنين بايد به افزايش سواد و توانمندي مردم به ارتباط با فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي توجه كرد؛ چرا كه اين امر خود به تقويت جريانهاي فراملي و بينالمللي شدن هنجارها كمك كرده است و باعث شده امروزه با پديدههايي همچون جامعه مدني جهاني روبه رو باشيم. در چنين شرايطي افراد قادرند به كمك تكنولوژيهاي ارتباطي، بيش از پيش تاثيرگذار باشند و ابتكارات و اعتراضات سياسي خود را از يك كشور به كشور ديگر منتقل كنند. مثلا به همين جنبش مرد ايستاده در تركيه توجه نماييد. در واقع رشد تكنولوژي ارتباطي و به ويژه اينترنت، باعث قدرت گرفتن افراد در صحنه داخلي و بينالملل شده است. اين طغيان تنها در بخش مردمي و غير دولتي منحصر نشده و به ساختار دولتها نيز نفوذ كرده است. ماجراجوييهايي مانند ويكيليكس در دو سال گذشته و رسواييها جاسوسي دولتي در امريكا و انگليس آن هم توسط نيروهاي خودي را هم ميتوان موازي اين روند قرار داد. ضمن اينكه جالب توجه است شماري از پژوهشگران موسسههاي تحقيقاتي دانشگاههاي مختلف جهان بررسي تاثير تغييرات اقليمي و جوي بر تحولات سياسي و اجتماعي سالهاي گذشته را در دستور كار خود قرار داده و به نتايج شگفتانگيزي دست يافتهاند. اين پژوهشگران مدعي يافتن شواهدي شدهاند كه نشان ميدهد تغييرات اقليمي در تحولات انقلابي كشورها نقش دارد. البته چنين پژوهشي سوءظنها به پروژههايي چون هارپ (HAARP) يعني مداخله قدرتها براي تغيير اقليمي در كشورهاي مخالف را افزايش ميدهد. در مجموع اينها نشانههايي از آغاز يك جنبش جديد اجتماعي جهاني و خارج شدن اختيار تام از كنترل دولتها است كه ناقوس خطر و هشدار را براي همه دولتها به صدا در آورده است. درباره پيامدهاي احتمالي اين موج بايد گفت برگشت به عقب امكان پذير نيست. آگاهي سياسي در جوامع امروزي مانند جنيني است كه شكل گرفته و روح در كالبدش دميده است و سقط اين جنين خطر را براي مادر يعني كشور افزايش ميدهد و محدودسازي فضاي ارتباطات، تنها بياعتمادي سياسي را افزايش ميدهد. بحران بياعتمادي كنوني را تنها دولتها با پذيرش اصلاحات تدريجي ميتوانند كنترل كنند.
عفیفه عابدی
روزنامه اعتماد