وبگاه تخصصي مجله ميهن، Mihan Magazine Afghanistan
بروزرسانی: ۹:۴۹:۱۹ - سه شنبه ۸ ثور ۱۳۹۴
درنگی بر افغانستان هند / پاکستان در تلاش وارونه جلوه دادن سیاست هند محور امریکا در روزنامه Opinion Maker

ترس هند در مورد اوضاع افغانستان احتمالاً به حقیقت می پیوندد. امریکا که تا این اواخر نزدیکترین متحد هند در افغانستان به شمار میرفت، اخیراً پیش قدمی اش را بسوی پاکستان برای ایجاد یک حوزه تسلط مشترک جدید آغاز کرده است. این درست هنگامیست که روابط هند با پاکستان رو به وخامت گرائیده است. دوره پرشور بازی امریکا ـ هند در رابطه به افغانستان در سپتامبر سال گذشته در نیویارک به اوج رسیده بود. بازی مذکور هنگامی به اوج رسیده بود  که روابط امریکا ـ پاکستان و افغانستان ـ پاکستان در سطح پایین قرار داشت.

چه “جنگ جاسوسی” امریکا در پاکستان موثر واقع شود یا چه نشود، نامعلوم است اما بعید به نظر میرسد که موثر واقع شده باشد چونکه پاکستان ازطرز رفتار امریکا مطلع است، اما به هرحال، واشنگتن با اسلام آباد در این اواخر تلفیق قابل توجهی داشته اند. متحدین قدیمی دوباره باهم اند تا مجدداً معضل افغانستان را درست نمایند.

یک تغییر جهت برجسته در نگرش امریکا بسوی افغانستان به وجود آمده است. امریکا تمایل خویش را مبنی براینکه پروسه مصالحه با طلبان به پاکستان سپرده شود، نشان داده است. این تغییرجهت در پالیسی امریکا یک تحرک جدیدی را برای ختم بازی افغانستان ایجاد کرده است که متقابلاً پاکستان نیز با رهایی 18 زندانی طالب از خود واکنش نشان داد.

“گروپ اصلی” باالفعل، امریکا، پاکستان و دولت کابل میباشد که یک حلقه بیرونی مثل ترکیه، قطر و عربستان سعودی آنرا میپوشاند. بریتانیا طبق معمول در حال ترصد است تا نقش های نامعین اما قطعی را جهت تحکیم استراتیژی امریکا بازی کند. در حقیقت بریتانیا یک نقش حیاتی را در خصوص بهبود روابط مکدر امریکا ـ پاکستان بازی کرد.

دهلی دخالت قابل توجه پاکستان را همراه با بیم وهراس مشاهده میکند، اما واشنگتن بدون اعتنایی بدان پیش میرود و تا اندازه زیادی کنترول پروسه مصالحه را به اسلام آباد واگذار کرده است.

دهلی اثرات چرخش امریکا را هم اکنون احساس میکند که واشنگتن دیگر علاقمند اعمال فشار بالای پاکستان نیست تا مرتکبین پاکستانی حملات تروریستی ممبیی سال  2008 را به دادگاه حاضر کند. واشنگتن به تقاضای هند بخاطر استرداد دو شخص کلیدی ای که در زندانهای امریکا بنامهای داوید هیدلی و توار رانا بسر میبرند، جواب مثبت نداد. امریکا در این اواخر یک “شوک درمانی” دیگر را  نیز بالای نهادهای هندی مبنی بر اینکه آی اس آی، سازمان استخبارات پاکستان از مصئونیت پیگرد کشورهای خارجی برخوردار است و به مثابه یک ارگان دولتی به شمار میرود، وارد کرد.

ظاهراً آی اس آی مهمترین نهاد تاثیرگذار بالای طالبان است و واشنگتن بدون کمک و همکاریش کاری نمیتواند، بناً به مثابه ” گروه اصلی” وارد گتفگوهای صلح میگردد. از آنجائیکه پاکستان متحد اجتناب ناپذیر امریکا به حساب میرود، دهلی در حل قضایای افغانستان یک نهاد فرعی محسوب میشود.

درآخر خط فقط پاکستان قرار دارد که میتواند زمینه را برای ملاقات  نمایندگان طالبان با مقامات عالیرتبه دولت افغانستان در عربستان سعودی یا ملاقاتهایی را با دیپلوماتان امریکایی در قطر طی هفته ها و ماه های آینده مساعد کند.

مبصرین امریکا اظهار میدارند که پاکستان با یک تغییر واقعی، از ته دل آماده است تا یک نقش سازنده ای در مذاکرات برای حل و فصل معضل افغانستان بازی کند. طبق این نظریه اسلام آباد درک کرده است که اول تاوقتیکه جنگ در افغانستان جریان داشته باشد، پاکستان نیز بی ثبات خواهد ماند  بناً فقط حل مسئله افغانستان میتواند نابسامانی های خودش را با شورشیان( طالبان پاکستانی)حل کند.

دوم توافق صلح پایدار افغانستان نیازمند تحکیم یک توافق گسترده ای میباشد تا تمام گروه ها در قدرت شامل شوند. سوم اعطای امتیازات صلح به مراتب منافع استراتیژیک پاکستان را تامین میکند تا اینکه تعقیب گزینه نظامی و حمایت از طالبان ادامه یابد.

واشنگتن تمایل دارد تا منافع اسلام آباد را در نظر بگیرد. بخشش 700 میلیون دالر امریکایی برای نظامیان پاکستانی ظاهراً نمایانگر حسن نیت امریکا به شمار میرود. حقیقت اینست که همکاری کانگرس امریکا در اتخاذ تصامیم اداره این کشور نشان میدهد که یک اجماع گسترده در ارگانهای سیاسی واشنگتن در رابطه به محور قرار دادن پاکستان در استراتیژیهای منطقوی امریکا وجود دارد. نامزدی سناتور جان کری به حیث وزیر جارجه  میزان راحتی پاکستان را در مورد نیت امریکا همچنان افزایش داده است.

در حقیقت گزینه های امریکا محدود میباشد. الی  26 دسامبر سال 2012 به تعداد 2040 نفر  نظامی امریکا در افغانستان مرده اند و 18154 سرباز در اثر اعمال خصومت آمیز زخم برداشتند. گزارش  دفتر حسابدهی در واشنگتن GAO نیز برآورد کرده است که امریکا تقریباً 600 بیلیون دالر امریکایی را در جنگ افغانستان به مصرف رسانیده است و حتی خروج عساکرش طی سالهای 2013 و 2014 نیز 5.7 بیلیون دالر امریکایی هزینه خواهد داشت. بدون شک اینها انگیزه های نیرومندی اند که از لحاظ فوریت بالای اداره امریکا تاثیرگذار است تا جنگ افغانستان بدون تعلل التیام یابد.

  گزارش GAO همچنان افشا میکند که نظامیان امریکایی نیاز دارند تا بیشتر از 750000 اقلام عمده را که ارزش آنها بالغ به بیشتر از 36 بیلیون دالر امریکایی میشود، از افغانستان تخلیه کنند.یک بخش قابل توجه اجناسی که از افغانستان خارج میگردد، باید از مسیر پاکستان استفاده شود. کافیست تا بگویم ” وابستگی دوچند” به وجود میاید.از یک طرف امریکا از پاکستان توقع دارد که خروج عساکرش را از افغانستان با تامین مسیرهای امن ترانزتیتی به بندر کراچی سهل بسازد، در حالیکه در جانب دیگر در صدد کمک پاکستان برای آوردن طالبان به میز مذاکرات است تا یک توافق صلح در افغانستان بعد از ختم 2014 ممکن گردد تا اوباما جنگ امریکا را در افغانستان به پایان برساند. بناً یگانه رهنمود به اصطلاح پروسه صلح الی 2015 که از لحاظ ملی مربوط به شورای عالی صلح میشود، ( و بطور آشکارا از حمایت اسلام آباد و واشنگتن برخوردار است) با تناقض گویی همراه است. این رهنمود یک پروسه پنج مرحله ای را پیشنهاد میکند.(که مرحله اول آن از مارچ گذشته بدینسو زیر دست است ) که تمرکز آن بالای “حفظ تشریک مساعی پاکستان ” میباشد تا طالبان را به میز مذاکرات بیاورد و ترکیه، عربستان سعودی و بریتانیا نیز در آن دخیل باشند.

مرحله دوم شش ماه را در بر میگیرد که در آن تلاش هایی در جهت ایجاد اعتمادسازی و اعطای مشوق ها برای گفتگوها با طالبان صورت خواهد گرفت و با کمک پاکستان یک پروسه رسمی مذاکرات در یک موقعیتی در عربستان سعودی بین دولت کابل و گروه های شورشی آغاز خواهد شد ( وزیر خارجه پاکستان حنا ربانی قرار است که بروز سه شنبه از عربستان سعودی دیداری داشته باشد.)

مرحله سوم (در نیمه دوم سال 2013)  هدف آن توافق بالای آتش بس خواهد بود.

مرحله چهارم ( نیمه اول 2014) تحکیم توافقات بدست آمده خواهد بود که پاکستان روی آن نظارت و از هرگونه نقض مواد توافقات جلوگیری خواهد کرد.

 مرحله پنجم در نظر دارد تا کشورهای منطقه و جامعه جهانی را دورهم جمع کند تا امنیت درازمدت افغانستان تامین گردد.

ابهام جنگ

اول، فرضیه ای مبنی بر اینکه طالبان واقعاً علاقمند اشتراک در قدرت اند، تاانداه ای بحث برانگیز است. ما به غیر از گفته های پاکستان و بعضی از اعلامیه های عجیب و غریب کسانیکه مدعی اند از طالبان نمایندگی میکنند، چیز دیگری نداریم.

 دوم، در حقیقت طالبان کیها اند؟ دسته ها و گروه های متعددی در بین طالبان وجود دارد که برای استفاده ابزاری نیروهای خارجی آماده اند.  دولت کابل از همین حالا در باره حسن نیت به اصطلاح نمایندگان طالبان که در ملاقات اخیر فرانسه شرکت کردند و هوشدار دادند که این گروه در چنین محافلی در آینده حصه نخواهد گرفت، مشکوک است . پایبندی به توافقاتی که فعلاً با طالبان صورت گرفته، در خطر میباشد مگر اینکه در باره اشخاصی که مدعی اند از طالبان نمایندگی میکنند، وضاحت کامل وجود داشته باشد.

سوم ،  مهمترین دوره پلان صلح، سالی خواهد بود که از اوسط 2013 شروع میشود. این دوره ایست که خروج عساکر امریکا از افغانستان جلو می افتد و از لحاظ سیاسی و نظامی فشار شورشیان میتواند حملات مرگبار را محک بزند. ما شاید وضعیتی داشته باشیم که بعضی از گروه های طالبان حاضر به گفتگو باشند در حالیکه بعضی دیگر شان جنگ را ادامه دهند و از خلای امنیتی ای که پس از خروج عساکر امریکا و ناتو بوجود میاید، بهره ببرند. ناگفته نماند که طالبان( و پاکستان به مثابه مربی های شان) از موضع قدرت وارد مذاکرات خواهند شد. تا آنزمان قسمی که حالا اوباما ادعای”پیروزی ” دارد، امریکا بخاطر رسیدن به یک توافقی مایوس خواهد شد.

چهارم ، ملل متحد در این راهکار بجز از یک دستوربر مناسب عملاٌ به حاشیه برده خواهد شد در حالیکه گروهی از کشورها مانند بریتانیا، عربستان سعودی، ترکیه و قطر همراه با امریکا به حیث عرابه گردان پروسه صلح جمع خواهند شد. تا حال معلوم نیست که کی بالای این کشورها با اعطای چنین امتیازات خاص یا در چه زمینه سرمایه گذاری کرده است.آنها حتی به منطقه ای که افغانستان در آن موقعیت دارد، مربوط هم نمیشوند. آنچه که زیاد نگران کننده به نظر میرسد، عین دسیسه ایست که امروز در سوریه خیلی فعال میباشد تا آنکشور را به بخاطر اعمال بخشی از آجندای جیوپولیتیکی غرب در شرق میانه جدید، بی ثبات بسازد .

پنجم، آیا پاکستان واقعاً از ته دل درسیاسیت هایش مبنی براینکه برای دستیابی به “عمق استراتیژیک” ،دیگر در افغانستان قدرت نمایی نمیکند، تغییراتی وارد کرده است  ؟ هیچکس این مورد را با اطمینان خاطر حتی مفسر ساده امریکایی تائید کرده نمیتواند. هر کسیکه از پاکستان شناخت دارد میداند بسیاری چیز هاییکه برای تغییر در پارلمان این کشور آماده میباشند، اکثراً به عین شکل باقی میمانند.

نظامیان پاکستان مطلع خواهند بود که در مانور شان نسبت به امریکا جلو اند. این امر عجیب به نظر نمیرسد زیرا پاکستان به سختی میتواند روی معضل افغانستان جایی که منافع حیاتی آن در خطر است مانند 2500 کیلو متر خط دیورند و  ترکیب منفجره ملی گرایی پشتونستان، به توافق د ست پیدا کند.

چنانچه سال 2013 نزدیکتر میشود و اوباما از آتش بس مایوس میگردد، بناً موقف امریکا در میز مداکرات بیشتر و بیشتر توجیه ناپذیر خواهد شد، بناً این پاکستان خواهد بود که طالبان را در افغانستان بدون تجاوز دومی به این کشور، قسمی که بیست سال قبل اتفاق افتاد، بر اریکه قدرت بنشاند.

بالاخره با یک نگرشی به آینده امکان دارد که زیر “ابهام جنگ” پلان انگلیسی ـ امریکایی (با ترکها، قطریها و سعودیها به حیث کشورهای پیرو در این بازی توقع داشه باشد تا گروه های اسلامی را برای مقاصد جیوپولیتیکی خویش مورد نفوذ و استفاده ابزاری قرار دهد.

 لیبیا و سوریه عوامل باالقوه اسلام گرایی را در سیاست جغرافیایی یا جیوپولیتیک نشان داده است. ایجاد یک رژیم اسلامی در کابل ( زیر نفوذ سعودیها و قطریها) در مناطق دیگری قابل اجرا خواهد بود که از کشمیر تا سینکیانک چین و از آسیای میانه الی ماورای قفقاز و ایران امتداد دارد.

 نویسنده: م ک بهادرکمار

برگردان: ابو پارسا

منبع: روزنامه پاکستانی Opinion Maker  3 جنوری 2013

نظر دادن مسدود گشته است.

آخرین نوشته ها