وبگاه تخصصي مجله ميهن، Mihan Magazine Afghanistan
بروزرسانی: ۹:۴۹:۱۹ - سه شنبه ۸ ثور ۱۳۹۴
سوریه؛ آینده نه چندان روشن

۱- مصر و سوریه دو کانون فرهنگی جهان عرب محسوب می‌شوند. اما از جهاتی نقش سوریه در خاورمیانه از مصر مهم‌تر و موثرتر است. شاید به همین علت باشد که در جنگ جهانی دوم وقتی نیروهای عثمانی از انگلیسی‌‌ها شکست خوردند و ارتش انگلیس وارد دمشق شد، فرمانده نیروهای انگلیس در حالی که چکمه‌های خود را به پا داشت وارد مسجد اموی شد و پا برسر مزار «صلاح‌الدین ایوبی» گذاشت و با تکبر و غرور خاص انگلیسی خود گفت: «صلاح‌الدین ما برگشتیم.» این عبارت چه بسا اشاره‌یی بود تاریخی به اینکه از نظر دولت‌های اروپایی، جنگ با دولت عثمانی ادامه جنگ‌های صلیبی محسوب می‌شد.

۲- سوریه در ۵۰ سال گذشته یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاسی لبنان و جنگ‌های داخلی آن بوده است. سوریه و عراق دو کشور بعثی و متحد استراتژیک شوروی سابق و فدراسیون روسیه کنونی بوده و هستند. بعد از پیروزی انقلاب در ایران، سوریه در کنار حکومت ایران قرار گرفت. اعمال سیاست واقع‌گرایانه و تا حدی فرصت‌طلبانه حافظ اسد، موجب آن بود که در حالی که سوریه امتیازات فراوانی از ایران، ازجمله نفت ارزان یا مجانی دریافت می‌کرد، با ائتلاف عربستان و امریکا علیه عراق نیز همکاری جدی داشت.

۳- با وجود سقوط صدام و پایان حکومت حزب بعث در عراق و حوادث شاخ آفریقا و یمن، سوریه به عنوان تنها متحد راهبردی روسیه در منطقه باقی مانده است و این یکی از علل پیچیدگی وضعیت سیاسی – نظامی سوریه و سیاست «قبر و انتظار» دولت‌های غربی در برابر جنگ و خونریزی و ادامه درگیری‌ها در این کشور است. از همان آغاز رسیدن موج «بهار عرب» به سوریه، شواهد و قرائن نشان می‌داد که وضعیت در سوریه به مراتب پیچیده‌تر از سایر کشورهای عربی است. محور اصلی این پیچیدگی ارتش سوریه است. ارتش سوریه علی‌الاطلاق یک ارتش روسی است. در نزدیک به ۵۰ سال گذشته ساختار، آموزش و تجهیزات ارتش سوریه توسط روسیه صورت گرفته است. روسیه در سوریه پایگاه نظامی از جمله پایگاه دریایی دارد. این واقعیتی نیست که برای امریکا و سایر کشورهای غربی قابل تحمل باشد. در لیبی با هدایت دولت‌های اروپایی، شورای انقلاب در بنغازی مستقر شد و تشکیل دولت جدیدی را اعلام کرد و کشورهای اروپایی فورا این دولت را به رسمیت شناختند و ناتو ممنوعیت پرواز هواپیماهای لیبی را تصویب کرد. یک علت آن، نیاز مبرم کشورهای اروپایی به نفت لیبی است. اما این همه داستان نیست. در مصر به محض اینکه تظاهرات مردمی اوج گرفت، ارتش وارد معادله شد و به نفع مردم موضع گرفت. موضع‌گیری ارتش مصر یکی از علل بسیار موثر کناره‌گیری سریع مبارک از سریر قدرت بود. با این موضع‌گیری ارتش مصر انسجام خود را حفظ کرد. یکی از علل این موضع‌گیری این است که ارتش مصر از زمان سادات به بعد ارتشی با آموزش و تجهیزات نظامی غربی محسوب می‌شود و سالانه مبالغ قابل توجهی کمک‌های نظامی از امریکا دریافت می‌کند. اما باز هم این همه داستان نیست.

۴- موج سوم دموکراسی در جهان، طرح و سناریوی امریکا و کشورهای اروپایی نیست، بلکه پیامد پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. به این معنا که در دوران جنگ سرد، اولویت‌های سیاسی در روابط بین‌المللی نقشی تعیین‌کننده داشت. اما در دوران مابعد جنگ سرد اولویت‌های اقتصادی در روابط بین‌المللی تعیین‌کننده شده‌اند و پیش‌شرط روابط اقتصادی دراز مدت و استراتژیک میان کشورها ثبات سیاسی درازمدت است. ثبات سیاسی در دوران جنگ سرد یک معنا داشت و در دوران ما بعد جنگ سرد معنای دیگری و آن دموکراتیزه شدن نظام‌هاست. ویژگی اصلی نظام‌های دموکراتیک در نهایت در دو مولفه خلاصه می‌شود: اول- حضور و شرکت تمامی گروه‌های سیاسی در فرآیند تصمیم‌گیری و مشروعیت تصمیم‌ها از نظر تمام گروه‌ها. دوم- جابه‌جایی مسالمت‌آمیز قدرت. اما فرآیند دموکراسی در کشورهای اسلامی، از نظر کشورهای غربی با چند مشکل روبه‌روست:

۱- در هر انتخابات آزادی، اسلامگرایان بیش از هر گروه دیگری شانس پیروزی دارند. ۲- در جنبش‌های مردمی کشورهای اسلامی به علت سابقه و عملکرد استعماری کشورهای غربی، احساسات ضد غربی عموما و اکثرا بسیار قوی و بالاست. ۳- در میان جنبش‌های اسلامگرا، گرایشات سلفی و گذشته‌نگر کم و بیش قوی است. سلفی‌ها و سنت‌گرایان درک درستی از شرایط پیچیده جهان کنونی و پیچیدگی‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه کنونی و مفهوم و تعریف دولت درعصر جدید ندارند. این عوامل موجب می‌شوند که فرآیند دموکراسی در جوامع در حال گذار کشور‌های اسلامی با نوسانات و تلاطم‌های بسیار شدید سیاسی همراه شود و چه بسا ممکن است رهایی از یک حکومت استبدادی غرب‌گرا یا شرق‌گرا، به حکومت استبدادی از نوع دیگری تبدیل شود.

۵- با توجه به آنچه گفته شد در این نوع جوامع، حضور و مشارکت تمام نیروها و قدرت‌های اثرگذار برای حفظ تعادل محیط سیاسی ضروری است. در جهان هستی قوانین طبیعی تعادل محیط زیست را حفظ می‌کنند. ازدیاد جمعیت یک گروه از حیوانات با زیاد شدن گروه دیگری از حیوانات کنترل می‌شود. در جامعه انسانی حضور فعال گروه‌های مختلف، تعادل زیستی- سیاسی را حفظ می‌کند. این قانون حاکم بر جامعه انسانی را خداوند در دو آیه چنین بیان فرموده است: «لولا دفع‌الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض – اگر خداوند بعضی از گروه‌های مردمی را با گروه دیگری دفع نکند، زمین را فساد خواهد گرفت- بقره ۲۵۱٫» در آیه ۴۰ سوره حج همین فرآیند حفظ محیط سیاسی و اجتماعی آمده است با این تفاوت که فقدان چنین تقابل مهار‌کننده‌یی، موجب ازبین رفتن عبادتگاه‌ها می‌شود. در کشورهایی که سالیان دراز گرفتار استبداد بوده‌اند و احزاب سیاسی منسجم و متشکل امکان حضور فعال نداشته‌اند، در دوران مابعد استبداد و دوران گذار به دموکراسی با فراز و نشیب‌های بسیار و بعضا مختل‌کننده فرآیند دموکراسی روبه‌رو می‌شوند. حضور و مشارکت قدرت‌های موثر در مناسبات سیاسی می‌تواند با حفظ تعادل سیاسی مانع بازسازی استبداد جدید شود. به این ترتیب صرف‌نظر از اینکه فردی یا گروهی با دخالت ارتش مصر در سیاست موافق باشد یا مخالف، حضور فعال ارتش در مناسبات سیاسی به طور عمده به ایجاد و حفظ تعادل مناسبات سیاسی کمک می‌کند. متقابلا جنبش مردمی نیرومندی که موجب سقوط دیکتاتوری مبارک شد به ارتش نیز امکان و اجازه یکه‌تازی را نمی‌دهد. اما به وجود آمدن تعادل لازم برای نهادینه شدن دموکراسی در مواردی ممکن است طولانی و پرهزینه باشد.

۶- اما فرآیند تحولات سوریه چنین مسیری را طی نکرده است. حاکمان سوریه در برخورد با اعتراضات مردمی واقع‌بینانه عمل نکردند. به جای مدارا و هم‌کنشی با معترضین و حفظ امکانات حضور در تحولات اجتناب‌ناپذیر به سرکوب خونین آنان پرداختند. یک مثل عامیانه می‌گوید: «عقل مستبدان به چشم‌شان است و چشم‌شان جلوتر ار دماغ‌شان را نمی‌بیند.» به عبارت دیگر قدرت بی‌رقیب چشم مستبدان را کور می‌کند و آنها نمی‌توانند رویداد‌ها و موقعیت‌ها را آن طور که هست ببینند، بلکه آن طور که مایل هستند و می‌خواهند می‌بینند. به این ترتیب، مهر سقوط بر پیشانی آنان زده می‌شود.

۷- اما این قابل پیشگیری بود. هنگامی که اعتراضات مردمی در کشور‌های مصر، یمن، لیبی، بحرین و سوریه بالا گرفت، نامه‌یی برای دبیرکل سازمان ملل متحد فرستادم و طی آن پیشنهاد کردم برای حل مسالمت‌آمیز نزاع میان مردم و حکومت‌ها، رفراندومی تحت نظارت نهادهای بین‌المللی برگزار شود. رونوشت این نامه را برای دبیرکل اتحادیه عرب و رییس شورای حقوق بشر سازمان ملل فرستادم. هنگامی که کوفی عنان به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در بحران سوریه معین شد، در اواخر آوریل سال جاری میلادی (مقارن با اردیبهشت ۱۳۹۱ خورشیدی) نامه‌یی برای او فرستادم و طی آن، فرازهایی از سخنانش را هنگام دریافت جایزه صلح نوبل یادآور شدم و پیشنهاد برگزاری همه پرسی برای تعیین سرنوشت نزاع میان مردم سوریه با حکومت‌شان را مطرح و تاکید کردم که شرط مفید بودن و موثر بودن این همه‌پرسی آن است که همه طرف‌های درگیر، اولا متعهد شوند که نتایج همه‌پرسی و ثانیا آشتی ملی را بپذیرند. کوفی عنان ضمن استقبال از این پیشنهاد، اجرای آن را موکول به تصویب هیات ویژه مامور سوریه کرد، اما هیچ اقدامی صورت نگرفت. کوفی عنان استعفا داد و اخضر ابراهیم نیز کاری از پیش نخواهد برد.

۸- ایدن نخست‌وزیر انگلیس در دهه ۱۹۵۰ در خاطرات خود درباره مصر و سقوط فاروق می‌نویسد: «ما گزارش‌هایی دریافت کردیم که مصر در آستانه یک انفجار است. نارضایتی مردم به اوج خود رسیده است. از سفیرمان در قاهره خواستیم به دیدن فاروق برود و شرایط بسیار ناآرام مصر را توضیح بدهد و توصیه کند که نخست‌وزیر را که از نظر مردم عنصری بسیار نامطلوب و فاسد است برکنار کند و فرد دیگری را که خوشنام است به جای او بگمارد تا احساسات جریحه‌دار شده مردم التیام پیدا کند.» ایدن می‌نویسد فاروق توصیه ما را پذیرفت و نخست وزیر را عزل کرد اما فردی را که به مراتب بدنام‌تر از او بود به جایش منصوب کرد. چند روز بعد قاهره منفجر شد و یک هفته در آتش می‌سوخت. در این زمان بود که کودتای نجیب- ناصر صورت گرفت و فاروق به اروپا گریخت. ایدن آن گاه می‌نویسد: درباره کسی که بر پیشانی‌اش سقوط نوشته شده است چه می‌توان کرد؟ و این داستان مکرر حکومت‌های استبدادی است. اکنون ارتش سوریه در معرض فروپاشی قرار گرفته است. ارتش تکیه‌گاه اصلی حزب بعث حاکم است. با فروپاشی ارتش سوریه و اضمحلال حزب بعث، سقوط دولت اسد حتمی است. اما در فقدان احزاب و تشکل‌های سیاسی تاثیرگذار و وجود و حضور اختلافات بسیار گسترده مذهبی و قومی و قدرت‌های با نفوذ در منطقه، آینده سوریه، متاثر از رویدادهای درون سوریه و همچنین، اوضاع منطقه خاورمیانه بسیار تاریک به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر، اگرچه اقدامات دولت اسد در سرکوب و کشتار وسیع مردم سوریه به لحاظ موازین حقوق کیفری بین‌المللی نوعی نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت محسوب شده و از سوی هیچ فرد شرافتمندی، به هیچ‌وجه قابل توجیه و دفاع نیست، اما به نظر می‌رسد که خواست و دغدغه اصلی کشورهای غربی در سوریه در برکناری یک دولت خودکامه خلاصه نمی‌شود و بلکه حذف آخرین حلقه از حضور راهبردی روسیه در منطقه و متلاشی ساختن ارتش سوریه و تغییر مناسبات خاورمیانه به نفع جریان تندرو حاکم بر اسراییل و در نهایت، جلوگیری از پدید آمدن صلح پایدار در منطقه و ممانعت از به رسمیت شناخته شدن سرزمین مستقل فلسطین، ابعاد مهم‌تری از خواست و عملکرد دولت‌های اروپایی و امریکا را در مساله سوریه روشن می‌کند و از همین رو نگرانی عظیمی در این خصوص حس می‌شود که موید وظیفه و تکلیفی بیشتر برای فعالین مدنی و سیاسی خواهان دموکراسی در کل خاورمیانه و حتی جهان محسوب می‌شود.

نویسنده :دکتر ابراهیم یزدی

 

منبع: جست و جو

نظر دادن مسدود گشته است.

آخرین نوشته ها