وبگاه تخصصي مجله ميهن، Mihan Magazine Afghanistan
بروزرسانی: ۹:۴۹:۱۹ - سه شنبه ۸ ثور ۱۳۹۴
شهادت استاد ربانی نماد جنايت پیشگی تروریزم

رهبر شهید استاد ربانی به تاریخ بیست و نهم سنبله هنگام ملاقات با یک تروریست که به عنوان نمایندۀ گروه طالبان معرفی شده بود، در خانه اش به شهادت رسید. برخلاف ادعای اولیه، گروه تروریستی طالباناز به عهده گرفتن شهادت استاد امتناع نمود. علت عقب نشینی از ادعای این ترور همان ابعاد خاینانه و جنایت کارانه این اقدام است که به زودی برای همگان آشکار گردید و تروریستان حامیان آن ها نیز متوجه آن شدند و از ادعای قبلی خویش را پس گرفتند.

شهادت استاد ربانی یعنی قتل یک شخصیت مطرح اسلامی و دینی و یک دعوتگر و مجاهد اسلام است، در داخل و خارج کشور این ابعاد شخصیت استاد ربانی آشکار بود، او در مدرسۀ دارالعلوم ابوحنیفه و فاکولتۀ شرعیات کابل، مهمترین مراکز دینی افغانستان، درس خوانده بود، استاد در دانشگاه الازهر مصر، مشهور ترین مرکز دینی و علمی جهان اسلام تحصیلات دینی خویش را تکمیل کرد و بر کرسی استادی در فاکولتۀ شرعیات دانشگاه کابل نشست. استاد ربانی عمرش را در مبارزه اسلامی، دعوت دینی و جهاد برای اسلام و آزادی و استقلال وطن سپری نمود، او در سال 1336 در پهلوی شهید استاد نیازی، مرحوم استاد توانا، و مرحوم استاد رفیع الله سمیعی و دیگر استادان و محصلان، به منظور مبارزه موثر با جریان ها و افکار افراطی و مخرب کمونستی و چپی، جریان اسلامی و ملی جمعیت اسلامی را تاسیس نمود و در سال 1352 با استعفای استاد نیازی به علت برعهده گرفتن ریاست فاکولتۀ شرعیات، به عنوان رهبر این سازمان انتخاب شد. استاد در طول تاریخ جهاد افغانستان، این بزرگترین جریان و سازمان جهادی را رهبری کرد.

قتل چنین شخصیتی که همۀ مراحل زندگیش با کار و پیکار برای دین گره خورده است، در سایۀ هیچ حماقتی نمی تواند دلایل دینی و مذهبی ارائه نماید. بنا بر این بدون شک کسانی که استاد را به شهادت رساندند، دست خود را به یک جنایت نا بخشودنی آلودند.

پنهان کردن بمب و سلاح در لنگی و چادری که در وطن ما به عنوان سمبل و نماد های مذهبی و ملی شناخته می شود. استفادۀ ابزاری از این نماد های دینی و یا ملی می باشد که توسط تروریست ها مورد استفاده قرار می گیرد که می تواند پی آمد های زیانبار و منفی داشته باشد. استفادۀ ناجایز از این نماد ها، موضع کسانی را تقویت خواهد کرد که می خواهند اسلام را در سطح جهان، به عنوان دین ترور و وحشت معرفی کنند و در این کار از سمبول ها و نماد های دینی بهره می گیرند. این کار تروریستان مدعی اسلام، به تند روانی که سعی دارند در غرب به اسلام و پیامبر اسلام توهین کنند، دلایل و سوژه های تازۀ در اختیار آنان خواهد گذاشت.

استاد ربانی شخصیت بارز ملی بود، بخش عمدۀ عمرش در مبارزه در راه آزادی و استقلال کشور گذشت، با شهادت وی کشور ما از یک شخصیت تأثیر گذار ملی محروم شد. در این مرحلۀ تاریخی که مردم افغانستان بیش از هر زمانی، برای مقابله با چالش ها، به همگرایی و وحدت ملی نیاز دارند، استاد ربانی می توانست حلقۀ وصلی برای ترکیب موزاییک جامعۀ افغانستان قرار گیرد. این جایگاه ملی نتیجۀ ده ها سال کار و پیکار این مبارز نستوه بود، استاد در دوران جهاد و مبارزات مسلحانۀ ملی، توانست موضع جمعیت اسلامی افغانستان را در سطح یک گروه سرتاسری حفظ کند، او همچنان که در صفحات شمال و شمال شرق افغانستان جبهات نیرومند و منظم جهاد و مقاومت را پایه ریزی کرد، در غرب و جنوب غرب و درجنوب و شرق افغانستان نیز از حمایت گستردۀ مجاهدان برخوردار بود و فرماندهان نامداری را به میان آورد.

استاد در تمام ولایات و در میان همۀ ملیت ها و اقوام کشور مورد احترام مردم بود، همچنان که عبدالله انس یکی از عربان کارشناس افغانستان گفته است، “با ترور استاد ربانی ، افغانستان یگانه شخصیت و چهره پر نفوذ که می توانست در سطح بین المللی و در داخل کشور پروسه صلح و آشتی را زنده نگهداشته و آن را به پایان برساند از دست داده است “.

اگر این قتل جنایت کارانه از این زاویه و از دیدگاه منافع ملی و مصلحت های علیای مردم افغانستان بررسی شود، تروریستان در برابر این پرسش اساسی که شهید کردن استاد ربانی چه مصلحتی برای افغانستان و مردم دارد، چه پاسخی خواهند داشت؟ یک نگاه عاقلانه به این قتل به اثبات می رساند که قاتلان استاد، یا کسانی اند که مصلحت مردم و کشور برای شان هیچ ارزشی ندارد و یا این که، مزدوران و ابزاری اند در خدمت بیگانگان و دشمنان افغانستان که نمی توانند از اوامر بادارانشان ولو این که در تناقض آشکار با منافع مردم و کشور افغانستان قرار داشته باشد، سرپیچی کنند.

استاد شهید ریاست کمیسیون صلح افغانستان را به عهده داشت، یعنی او نماینده و مذاکره کنندۀ ارشد دولت افغانستان برای صلح با مخالفان مسلح بود. در هیچ فرهنگی و آیینی نمایندۀ نیرو و جبهۀ مخالف را به قتل نمی رسانند، روش پیامبر اسلام در زمینه درس های فراموش ناشدنی را در اختیار مسلمانان قرار می دهد. پیامبر هیچ گاه به نمایندگان دشمن آسیبی نرسانده است. آسیب رساندن به نمایندگان دشمن را می توان کار گروهای جنایت کار و جاهل مانند مسیلمۀ کذاب دانست؛ این مدعی دروغین پیامبری “حبیب بن زید بن عاصم” نمایندۀ پیامبر اسلام را به صورت فجیعی به شهادت رساند.

طبق ارزش های دینی، حتی اگر استاد به پایگاه های تروریستان که ادعای اسلام را دارند می رفت، باید بدون در نظر داشت هر نوع داوری در بارۀ استاد، جان او را محافظت می کردند. این تروریستی که استاد را به شهادت رساند بدون شک نمایندۀ گروه طالب بود که در تاریخ کشمکش های بشری هیچ گاه نمایندۀ یک گروه برای مذاکره، اقدام به عملی جنگی و تروریستی نکرده است.

تروریستان با شهادت استاد، صلح در کشور را مورد هدف قرار دادند. استاد ربانی با توجه به تأثیر گذاری در سطح ملی و اعتباری که در میان حلقات دینی جهان اسلام و در سطح منطقه و بین المللی داشت، می توانست شخصیت مناسب و موثر برای ایجاد صلح و پایان بحران در کشور باشد. برای استاد ربانی یافتن راه حل سیاسی برای بحران کشور، گزینۀ اصلی بود، او با آن که عضویت دولت افغانستان را نداشت و بیشتر در رأس اپوزیسیون سیاسی و منتقد حکومت فعالیت می کرد، اما هیچ فرصتی را برای تقویت دولت افغانستان و پایان بحران در کشور از دست نمی داد.

به همین علت وقتی دولت پیشنهاد ریاست کمیسون صلح را به استاد ربانی نمود، وی با وجود مخالفت متحدین سیاسی خویش، فکر کرد که این فرصتی است که می تواند در راه آوردن صلح در کشور مصدر خدمت شود، این پیشنهاد را پذیرفت و شب و روز در راه آوردن صلح تلاش کرد. نمونۀ عشق و تلاش استاد ربانی برای صلح، همین حادثه شهادتش می باشد، او وقتی اطلاع یافت که کسی حامل پیام طالبان برای صلح است و می خواهد با او دیدار نماید، سفرش به امارات را ناتمام ماند و بدون تاخیر برای ملاقات با این مدعی دروغین صلح به کابل آمد و نخستین کسی را که می خواست ببیند، همین تروریست بود.

هیچ گروه جنگی و مخالف را نمی توان در تاریخ سراغ کرد که از طرح خواسته های خویش در برابر طرف مخالف و یا دشمن خود داری نماید. گروه طالبان با شهادت استاد که مذاکره کنندۀ ارشد دولت افغانستان با این گروه و سایر گروهای مخالف بود، در حقیقت از طرح خواسته های خویش امتناع نمودند. این موضوع نشان می دهد که این گروه جز جنگ و کشتن و خون ریزی و حمله های تروریستی هیچ هدفی و پیامی برای گفتن و مطرح کردن ندارد و از مذاکره و صلح می گریزد و یا این که اراده و آزادی چنین کاری را ندارد و کشور حامی چنین اجازه را به این گروه نمی دهد.

اگر این گروه عقلانی می اندیشید، باید بجای بم، مجموعۀ از خواسته ها و هدف های خویش را عنوانی رئیس شورای صلح دولت افغانستان می فرستاد و بجای تروریست و آدم کش، یک نمایندۀ واقعی جهت مذاکره و گفتگو اعزام می کرد. مذاکره کردن هیچ گاه به مفهوم شکست و ضعف نیست.

تصمیم اخیر دولت افغانستان که گفته است پس از این با پاکستان مذاکره خواهد کرد نه با گروه های مورد حمایت این کشور، تصمیم درستی است که مورد حمایت مردم افغانستان قرار دارد.

 نویسنده : عبدالمعين شاهد

نظر دادن مسدود گشته است.

آخرین نوشته ها