وبگاه تخصصي مجله ميهن، Mihan Magazine Afghanistan
بروزرسانی: ۹:۴۹:۱۹ - سه شنبه ۸ ثور ۱۳۹۴
فارسی افغانستان و تحولات جدید

فارسی افغانستان و تحولات جدید

مردم کشور ما در قرن اخیر دو بار به طور ناگهانی و وسیع با جهان خارج روبه‌رو شدند. نوبت اول در اواخر قرن سیزدهم هجری شمسی‌، یعنی دوران حکومت حبیب‌الله خان و امان‌الله خان بود و نوبت دوم‌، با تحولات پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی‌. اتفاقاً در هر دو بار، این برخورد بعد از یک دوران خفقان و خودکامگی شدید رخ داد.

برخوردهای ناگهانی با یک جهان وسیع و متفاوت‌، به‌خصوص بعد از دوران های خفقان‌، همیشه خطرهای خاص خود را دارد؛ چون مردم هنوز آمادگی رویارویی معقول با پدیده‌های بیرونی را نیافته‌اند. گروهی ناخودآگاه تسلیم همه چیزهای تازه می‌شوند و گروهی نیز در برابر همه نوآوری ها مقاومت می‌کنند. به همین سبب در همه شئون اجتماعی و فرهنگی از جمله زبان‌، نوعی پریشانی و نابسامانی رخ می‌دهد.

در سالهای دهه هشتاد خورشیدی‌، به همین سبب بعضی تحولات خاص در زبان فارسی کشور دیده می‌شود و ما می‌کوشیم که در این فصل به عوامل و پیامدهای شان بپردازیم‌.

مؤسسات غیردولتی‌، کارمندان و خدمات آن ها

چیزی که اکنون کاملاً در کشور محسوس است‌، حضور چشمگیر مؤسسات خارجی‌، به‌ویژه از کشورهای اروپایی است که در زمینه‌های مختلف فعالیت می‌کنند. ما فعلاً به نفع و ضررهای این پدیده از جوانب اجتماعی‌، اقتصادی و علمی نمی‌پردازیم و فقط به تأثیرش بر زبان فارسی اشاره می‌کنیم‌.

مسئولان و کارمندان خارجی این مؤسسات‌، غالباً به زبان های زنده و معتبر دنیا سخن می‌گویند و به سبب این که ما بیشتر به آن ها نیازمندیم تا آن ها به ما، خود را مکلّف به یادگیری زبان فارسی و استفاده از آن نمی‌دانند. به همین سبب غالب افغان هایی که با این خارجیان در ارتباط اند، ناچار به یادگیری زبان آنان می‌شوند، به‌ویژه اگر این ارتباط از نوع استخدام در آن مؤسسات باشد. پس بی‌سبب نیست اگر یادگیری زبان های اروپایی این قدر در کشور ما رونق یافته است و یک امتیاز مهم برای اشتغال و استخدام به حساب می‌آید.

کسی که با یک زبان خارجی آشنا می‌شود و در محیط کار نیز غالباً با آن زبان با رؤسایش سخن می‌گوید، کم کم به آن عادت می‌کند و چه بسا که شماری از واژگان و اصطلاحات آن‌، به صورت یک عادت زبانی در ذهنش رسوب کند. این عادت حتی به اطرافیان و خانواده او هم منتقل می‌شود. چنین است که به مرور زمان این کارمندان مؤسسات خارجی به طور ناخودگاه و ناخواسته به زبان مادری خود صدمه می‌زنند.

اما این مؤسسات یک نقش غیرمستقیم و پنهان دیگر هم دارند و آن‌، تأثیرگذاری به وسیله خدماتی است که در حوزه‌های علمی و آموزشی به مردم ارایه می‌کنند. مسلماً کسانی که در مراکز آموزشی خارجیان درس می‌خوانند، بیش از حد معمول با استادان و متون خارجی در تماس‌اند و به همین نسبت‌، از زبان مادری خویش دور می‌شوند.

یکی دیگر از عرصه‌های خدماتی مؤسسات خارجی که باز بر زبان مؤثر است‌، رسانه‌هاست‌. نکته مهم و قابل تأسف این است که به سبب سطح بالای بی‌سوادی و کم‌توجهی مردم به مطبوعات‌، بیشتر نشریات ما برای ادامه حیات خود ناچار به دریافت کمک های خارجی‌اند. این قضیه‌، مطبوعات کشور را سخت محتاج و وابسته مؤسسات بیگانه ساخته است و این وابستگی نیز بر زبان فارسی بی‌اثر نیست‌.

در این سال ها خود نویسندگان و روزنامه‌نگاران کشور ما نیز به سبب ضعف اقتصادی مملکت‌، بیش از هر زمان دیگری به خارجیان وابسته شده‌اند و اغلب آنان در مؤسسات فرهنگی و غیرفرهنگی خارجی مشغول به کارند. در عمل می‌بینیم کسانی که خود باید حافظ زبان فارسی باشند، کم کم با آن بیگانه می‌شوند و به زبان های دیگر عادت می‌کنند. حضور بعضی از این اهل قلم در کشورهای اروپایی و رفت و آمدشان به کشور نیز در این قضیه بی‌اثر نیست‌.

و بالاخره یک تأثیر پنهان ولی مخرّب مؤسسات خارجی بر زبان فارسی امروز، نقشی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم‌، خواسته یا ناخواسته در رواج فرهنگ اروپایی دارند و این‌، همه مظاهر آن فرهنگ از جمله زبانش را برای جوان های افغانستان جذاب و دلپذیر می‌نمایاند. این چون یک معضل گسترده فرهنگی است‌، از بحث بیشتر در آن می‌گذریم و فقط یادآور می‌شویم که زبان و فرهنگ‌، یک رابطه متقابل دارند و هر کسی که به فرهنگ خود دلبستگی بیشتر داشته باشد، زبان خود را هم بیشتر دوست خواهد داشت و حفظ خواهد کرد. دور شدن از فرهنگ خودی‌، لاجرم کم‌علاقگی به زبان مادری را هم در پی خواهد داشت‌.

به راستی این یک روند فرسایشی ناگزیر و اجباری است‌، یا می‌توان با آن مقابله کرد و بر آن فایق آمد؟ به واقع این نخستین باری نیست که مردم سرزمین ما با حضور یا سلطه مستقیم بیگانگان روبه‌رویند. این رویداد بارها اتفاق افتاده و مردم ما با دلبستگی و علاقه‌ای که به زبان فارسی داشته‌اند، نه تنها تسلیم نشده‌اند، بلکه آن بیگانگان را نیز فارسی‌زبان ساخته‌اند. ما نمونه‌های این تأثیر و غلبه زبان فارسی را در دوران های غزنوی‌، سلجوقی‌، خوارزمشاهی‌، هجوم مغولان و تیمور گورکانی و اولاد او دیده‌ایم و در همه زمانه‌ها کسانی که با فارسی‌زبانان حشر و نشر یافته‌اند، به خاطر قوت‌، جذابیت و شیرینی این زبان جذب آن شده و حتی در رواج و رونقش کوشیده‌اند. زبان فارسی این قابلیت و قدرت را به طور بالقوه دارد، ولی طبعاً یک عامل انسانی قوی برای درآمدن این قدرت از قوه به فعل به کار است‌. این کار هم علاقه می‌خواهد، هم انگیزه و هم هوشیاری در برخورد با پدیده‌های بیرونی‌. وقتی این عوامل در کار باشد، ما اگر هم نتوانیم بر آنانی که مستقیم یا غیرمستقیم به این زبان هجوم آورده‌اند اثر بگذاریم‌، حداقل می‌توانیم زبان خود را حفظ کنیم‌. ولی به راستی ما اکنون این علاقه‌، انگیزه و هوشیاری را داریم‌؟

امکانات ارتباطی نوین‌

اکنون حدود نیم قرن از ظهور کامپیوتر در دنیا می‌گذرد. ولی تا حدود سه دهه پیش‌، این وسیله صرفاً برای محاسبات و ذخیره اطلاعات فنی کاربرد داشت و در دیگر امور زندگی استفاده وسیع نیافته بود. از حدود اوایل دهه قبل‌، کامپیوتر به امور اداری و انتشاراتی هم راه یافت و از آن هنگام‌، این وسیله کار دستگاه تایپ را انجام داد. ولی با این هم استفاده از آن چندان شایع نشده بود.

از اوایل دهه حاضر، یعنی زمان فراگیرشدن و عمومی‌شدن انترنت‌، این محصول جهان جدید یک کاربرد وسیع در حوزه ارتباطات یافته است و عموم تحصیل‌کردگان‌، اهل قلم و اهالی مطبوعات با آن ارتباطی نسبتاً وسیع و روزافزون دارند.

ولی متأسفانه به همان سرعتی که کامپیوتر و تکنولوژی آن رو به پیشرفت بود، فارسی‌زبانان نتوانستند در آن نفوذ کنند و تأثیرگذار باشند. به همین سبب فارسی‌سازی در این حوزه بسیار دیر شروع شد و هنوز به حدّ مطلوب نرسیده است‌. بسیاری از کاربران کامپیوتر در سال های گذشته و حتی امروز، ناگزیر به آموختن زبان های دیگر، به‌ویژه انگلیسی بوده‌اند و این خود سبب رواج یک سلسله واژگان و اصطلاحات بیگانه بر زبان آنان شده است‌.

بی‌سبب نیست اگر اصطلاحی مثل «هنگ کردن‌» (قفل کردن‌) دیگر یک اصطلاح فنی نیست‌، بلکه به واقع وارد زبان فارسی شده است‌. همین‌گونه است کلماتی مثل Keyboard، Save، Ok و Chat که هم‌اکنون بر زبان جوانان جاری شده است و دامنه شان رو به گسترش نیز هست‌.

اما صدمه بیشتری که ما از این ناحیه خورده‌ایم‌، در رسم‌الخط بوده است‌. شاید شما نیز بدانید که از حدود یک قرن پیش‌، در کشورهای مشرق‌زمین زمزمه ضرورت تغییر رسم‌الخط به میان آمد و بعضی از روشنفکران‌، رسم‌الخط های فرنگی را به جای خط فارسی و عربی و ترکی پیشنهاد می‌کردند. این پیشنهادها در بعضی از کشورهای منطقه همچون ترکیه و کشورهای آسیای میانه با رسمیت تمام عملی شد و هم‌اکنون مردم آن کشورها با رسم‌الخط پیشین و در نتیجه همه متون خطّی و چاپی قدیم خود بیگانه‌اند.

این زمزمه در ایران هم شنیده می‌شد، ولی پژوهشگران و اهل ادب این کشور با جدیت در برابرش مقاومت کردند و نتیجه این شد که رسم‌الخط فارسی در این کشور همچنان دست‌نخورده باقی ماند. در افغانستان نیز خوشبختانه عاملی بیرونی برای تغییر این رسم‌الخط وجود نداشت‌. در نهایت مردم این دو کشور توانستند پیوند خود را با گذشته و نیز با همدیگر به خوبی حفظ کنند.

ولی این تغییر رسم‌الخط که در آن دوره مقاومت شدیدی را برانگیخت‌، در دوران رواج کامپیوتر و ارتباطات کامپیوتری به صورت بسیار بی سر و صدا و خزنده دوباره زنده شده است‌. هم‌اکنون شماری از کاربران انترنت‌، نامه‌های الکترونیکی خود را به زبان فارسی‌، اما با خط انگلیسی می‌نویسند و این کار را از سر تمایل و شاید هم ضرورت می‌کنند، چون استفاده از خط فارسی در این محیط برای همه مقدور نیست‌. همین طور در محیط ارتباط های زنده کامپیوتری (یا همان چت کردن‌) هم دست کاربران بیش از آن که با تایپ فارسی آشنا باشد، با تایپ انگلیسی آشناست‌. به این باید افزود پیام های کوتاه تلفون همراه را که باز هم غالباً با خط انگلیسی ارسال می‌شود.

مجموعه این عوامل سبب شده است که بسیاری از کسانی که با کامپیوتر، انترنت و تلفون همراه سر و کار دارند، به طور ناخواسته به رسم‌الخط انگلیسی عادت کنند و اگر این جریان همچنان پیشرفت کند، شاید تغییر رسم‌الخط فارسی این بار بدون سر و صدا و حتی مقاومتی رخ دهد، به‌ویژه که این رسم‌الخط برای خارجیان هم آشناتر است‌.

ولی برای پیشگیری از این خطرهای گوناگون چه می‌توان کرد؟ از لحاظ نظری ما باید به ضرورت حفظ اصالت زبان و رسم‌الخط آن واقف و باورمند شویم‌. این چیزی است که در فصل های بعد به تفصیل بدان خواهیم پرداخت‌. اما از نظر عملی‌، مهم‌ترین کاری که باید کرد، مسلط شدن به فناوری کامپیوتری و ایجاد امکانات زبان فارسی در عرصه نرم‌افزاری است‌. خوشبختانه در این زمینه کارهایی انجام شده است که مهم‌ترین‌شان طراحی نرم‌افزارهای تایپ فارسی با کامپیوتر است‌. هم‌چنان در سال های اخیر سیستم عامل کامپیوترها نیز با زبان فارسی کمابیش سازگاری یافته است و حتی زمزمه امکان استفاده از زبان فارسی در نشانی‌های پایگاه ها و پست الکترونیکی هم شنیده می‌شود که امیدوارکننده است‌.

ولی متأسفانه سرعت این فارسی‌سازی در کشور ما در حدّی نبوده است که ما را به‌کلی خاطرجمع سازد. از سویی دیگر، بسیاری از کاربران افغانستانی انترنت‌، در کشورهایی به سر می‌برند که ناچار به استفاده از زبان های بیگانه‌اند و این‌همه‌، بر دشواری کار می‌افزاید و همتی جدی‌تر را برای مقابله با این خطر طلب می‌کند.

به هر حال باید با اعتماد به نفس‌، هوشیاری و پشتکار تمام تلاش کنیم و کار ما در چندین حوزه گسترش یابد:

۱٫ معادل‌سازی برای واژگان و اصطلاحات بیگانه‌ای که از طریق این فناوری های جدید وارد زبان فارسی شده است و می‌شود.

۲٫ بی‌نیاز ساختن خویش از نرم‌افزارهای انگلیسی‌، به کمک کاربرد و یا حتی طراحی نرم‌افزارهای فارسی‌، به‌ویژه در محیط چاپ و نشر.

۳٫ چاپ‌، انتشار و یا توزیع کتاب های آموزش کامپیوتر به زبان فارسی‌، تا کاربران ما ناچار نباشند که برای تسلط بر یک دانش کامپیوتری به منابع بیگانه مراجعه کنند.

۴٫ تأکید بسیار بر استفاده از خط فارسی در ایمیل‌ها، پیام های کوتاه تلفون‌ها و تماس های انترنتی‌. این کار برای حفظ رسم‌الخط ما بسیار ضرورت دارد.

۵٫ استفاده از امکانات انترنت برای گسترش زبان فارسی به وسیله پایگاه های انترنتی ادبی‌، وبلاگ های ادبی و هر آن چیزی که می‌تواند به گسترش زبان کمک کند.

به واقع ما می‌توانیم انترنت را زمینه‌ای بسازیم برای ارتباط بیشتر میان فارسی‌زبانان تمام دنیا و ایجاد علاقه بیشتر به این زبان در آن ها. این را نباید انکار کرد که حضور در این دنیای مجازی‌، در سال های اخیر وسیله ارتباط خوبی میان اهل دانش و فرهنگ کشور ما بوده و در انتشار سریع و گسترده آثار ادبی به یاری ما آمده است‌. هنوز هم ظرفیت های بسیاری در این حوزه وجود دارد که باید با اعتماد به نفس و امیدواری‌، از آن ها بهره گرفت‌.

محمد کاظم کاظمی

فصلی از کتاب این قند پارسی

نظر دادن مسدود گشته است.

آخرین نوشته ها