وبگاه تخصصي مجله ميهن، Mihan Magazine Afghanistan
بروزرسانی: ۹:۴۹:۱۹ - سه شنبه ۸ ثور ۱۳۹۴
فرمانده ی دلباخته ای حافظ/ به مناسبت 20 مهر روز بزرگداشت حافظ


سیاست و سیاستمداران را یا نسبتی با عشق و عرفان و شاعرانگی نیست و یا اگر هست از سر اضطرار یا ابزارانگاری و منفعت جویی جهت نیل به اهداف سیاسی بوده و بسیار کم بوده اند سیاسیون یا مبارزان سیاسی که به شعر و عرفان نه برای زینت المجالس سوداگری های خود بلکه به مثابه یک ایمان و باور باطنی و وجودی بدان می نگریسته اند و به حق احمد شاه مسعود یکی از همان معدود شخصیت های آزادیخواهی هست که این گونه با شعر وعرفان وبه طور خاص با حافظ بزرگ پیوندی روحی و عاطفی و باطنی داشت. خراسان بزرگ از دیر باز جایگاه استوانه های بزرگ ادب و عرفان و پهلوانی و جوانمردی بوده است و این سرزمین پهناور جلال الدین محمد بلخی و فردوسی طوسی و ناصرخسروقبادیانی و خواجه عبدا… انصاری پیر هرات و حافظ شیرازی و… در دامان خود پرورانده و از همین روست که هر که با این سرزمین و تمدن را نسبتی هست ادب و کمالی نیز از آنان بهره جسته است و خود را به زینتی آراسته است. فرمانده احمد شاه مسعود در کابلستان زاده شد و رویید و بالید و هنگامه ای که پا به میدان نبرد و سیاست و مبارزه گذاشت اندوخته ای داشت از عمق جان که او را از دست یازیدن به هر وسیله و شیوه ی غیر
اخلاقی و ضد کرامت انسانی در کشاکش سیاست و پیکار بر حذر می داشت و آن داشته و اندوخته چیزی نبود مگر اندیشه ی عدم خشونت و مدارگری و مسالمت جویی و صلح طلبی که از باغ عرفان خراسان برچیده بود و گل سرسبد این باغ در جان و دل مسعود حافظ بزرگ بود .مسعود خود در این باره می گوید: اشعار حافظ را دوست دارم و آن را همیشه و بارها می خوانم و این اشعار در من اثری دگرگون ساز و الهام بخش دارند.* مسعود خلیلی یاردیرین احمد شاه مسعود می گوید که همیشه و در همه جا که درها به روی ما بسته میشد در کوه و دشت و جنگ اوکتابی باز می کرد و بهخواندن آغاز می کرد و در این میان اشعار حافظ همیشه با او بودند. .خلیلی می گوید که شب قبل از ترور مسعود تا پاسی از شب بیدار بودیم وغزلیات حافظ را می خواندیم . مسعود رو به من کرد و گفت امشب شب شعر است و درباره ی جنگ و سیاست حرف نزنید و از منخواست این غزل حافظ را بخوانم: حجاب چهره جان می شود غبار تنم / خوشا دمی که از آن چهره پرده بر فکنم / چنین قفس نه سزای من خوش الحانیست / روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم … .* دوستانش میگویند که از دو غزل دیگر بسیار یاد می کرده است: دست از طلب ندارم تا کام من برآید/ یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید/ بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر/ کزآتش درونم دود از کفن برآید… و رسید مژده که ایامغم نخواهد ماند / چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند… . مسعود در نقش های گونگونی در زندگی ظاهر شد اما او پیش هر نقشی نقش خلق وخوی اخلاقی و انسانی احترام به نوع بشر را از خراسان بزرگ به یادگار و به ارث برده و آموخته بود و برای آدمیان امروزین به ارمغان آورده بود. او وجود خویش را لبریز از عشق به نوع انسان کرده بود و این حاصل نمیشد مگر به مدد رندی چون حافظ بزرگ که مسعود را با تمام نبوغ و زکاوتش صید کرده بود و دردام خود گرفتار ساخته بود .دلی که حافظ از مسعود ربود تا پایان عمر گرفتارخویش ساخت و عهد این دو هیچ گاه از هم نگسست . این عشق و دلربایی حافظ و مسعود توشه ی راهی شد برای مسعود در سنگلاخ خشن و بی رحم سیاست که بداند که قبل از فرمانده و مبارز و سیاستمدار بودن یک انسان هم نوع همه ی انسان های زمین است که حق حیات و بودن دارند. مایکل بری استاد دانشگاه پاریس درباره ی مسعود معتقد است که : عرفان شخصی مسعود وی را وا داشت تا بدون نفرت و انتقامجویی بجنگدُ وی مبارزه مسلحانه را فقط به عنوان یک شر تحمیلی برای دفاع از آزادی مردمش می دانست. اوهمواره در دشوارترین لحظات امکان وحمایت لازم را برای کمک های بشردوستانه فراهم می کرد. همواره راه های مصالحه با دشمن شکست خورده را جستجو می کرد و به طور یکنواخت با اسیران جنگی رفتاری انسانی و با وقار داشت .من شاهد این گفته ها بودم و به خاطر همین است که در آن روزهای هولناک دهه نود که دو سوم شهر کابل با راکت نابود شده بود به مسعود پیوستم . مسعود در جستجوی صلح برای کشورش بود و تراژدی مسعود در این است که قبل از دیدن آن جهان را وداع گفت .مسعود با توسل به حافظ نگاه دیگری به مقوله ی سیاست و فرهنگ و وزانت و ارجحیت فرهنگ برسیاست در افغانستان بخشید و افق های جدیدی به روی همنسلان و آیندگان میهنش گشود که نقشه ی راهیست برای رسیدن به افغانستان بدون خشونت و جنگ و ویرانی و مرگ . امید آن که اندیشه عدم خشونت حافظ دروازه ی صلح پایدار به روی همگان باز کند.
حسین میرزانیا/ 20 مهر روزنامه ایران چاپ تهران

* نقل از کتاب مردی استوار و امیدوار به افق های دور به کوشش مهندس توریالی غیاثی

نظر دادن مسدود گشته است.

آخرین نوشته ها