وبگاه تخصصي مجله ميهن، Mihan Magazine Afghanistan
بروزرسانی: ۹:۴۹:۱۹ - سه شنبه ۸ ثور ۱۳۹۴
لیبیا در محراق توجه جهان

با طولانی ترشدن جنگ در لیبیا بهانۀ خوبی برای تجمع  نیروهای سر گردان خودکش ستیز ه جوی القاعده در کنار مبارزان لیبیایی در آن سرزمین فراهم شده است که ناخواسته برای نخستین بار در یک جبهه با نیرو های ائتلاف بین المللی برای یک هدف به آشتی می  نشینند.

از جانب دیگر ادامه این حالت به نیروهای پیرامون قذافی امکان می دهد تا با بازنگری وضعیت سیاسی و جنگی  به جبهه مخالفین پیوسته و همه دربستر یک تشکیل نوین برای آزادی لیبیا به مذاکره بنشینند تا از یک سو پیکرۀ نظام وسامانۀ اردو از هم نپاشد و ازطرف دیگر نیروهای مترقی برگشته از قذافی با نیروهای خردمند جنگی  مخالفین به یک حکومت مناسب دست یابند تا با هماهنگی با نیرو های ائتلاف خارجی دخیل در جنگ بدون حساسیت های قبلی که بیرون از جبهه مشترک جنگی داشتند شاهد یک ساختار کاملاً جدید در لیبیا باشند.

این جنگ تازمانیکه همۀ اطراف به یک مکانیزم که از مجرای زمان  جبراً عبور میکند توافق نکنند ادامه خواهد یافت زیرا تواق رزمی در جنگ های مشترک نظامی  به مشترکات سیاسی و تحمل پذیری فرهنگی نسبت به یک دیگر می انجامد و ازطریق هماهنگی جبهۀ جنگ به پایان تنش های فرهنگی، سیاسی و تمدنی نزدیک می شوند.

ورود دسته های استخباراتی امریکا و انگلیس ضمن  ارزیا بی وضعیت جبهۀ جنگ به دوستی های پنهانی میان نیرو های متضاد منجر می شود که می خواهند به سلاح و مهمات مجهز تر دسترسی پیداکنند نه تنها سلاح که دولت وقدرت در کنار کشورهای اروپایی به دست آنها سپرده خواهد شد.

تا زمانیکه دولت های اروپایی از وجود یک همپیمان و دوست در همجواری اروپا پس از رفتن قذافی مطمئن نشوند دولت قذافی کجدار و مریز با وضعیت کنونی در محاصره خواهد ماند و این جال تنیده برچیده  نخواهد شد.

مسلح کردن نیروهای مخالف دولت قذافی شبیه مسلح نمودن مجاهدین افغانستان در برابر شوروی نیست که پس از سقوط دولت کمونیستی با نداشتن همپیمان محتاج در منطقه از دوستان گذشته نیز رنجش خاطر داشته باشند وسرکشی دوستان پیروز را با جنگ دیگری تعویض نمایند که منجر به تشکیل سازمان القاعده گروه  نا شناس در سیاست بین المللی شود که از انتقام این کم بینی دست به شورش جهانی بزند.

برخلاف امریکا و اروپا به یک دولت دوست نفتی ثروتمند همسایه ای دریایی همانند لیبیا شدیداً نیاز مند بوده تا از قلدریهای حکومت گذشته و سرکشی مرد بوالهوس سیاسیی چند مزاجه رهایی یابند.

شاید تجربۀ تشکیل یک دولت دموکراتیک وفق مراد پس از مصر به لیبیا تغییر مکان دهد زیرا در مصر جنب وجوش اخوانیها در تشکیل بعدی دولت آنکشور خیلی روشن است  و ازهمین حالا ممکن است  باعث دلسردی کشورهای که درصدد برچیدن بهانه های تنش در روابط دیپلوماتیک و فرهنگی با خاورمیانه وجهان امروزی که فارغ از حساسیت های سوریه وایران وحزب الله باشند بگردد.

آنطور که به نظر می رسد لیبیا سرنوشت بهتر از دموکراسی های منطقه خواهد داشت وبا دامنه دار شدن جنگ، آیندۀ قذافی نیز به سرنوشت صدام گره نخواهد خورد و ممکن است تنها با رفتن از قدرت وپناهندگی به یکی از کشورهای افریقایی که هنوز جایگاهی در نزد سران افریقا و تارهای با برخی کشورهای اروپای شرقی دارد بسنده نمایند.

شاید این جنگ از طریق نظامی به پایان نرسد  چنین سنجیده باشند که از طریق محاصرۀ دوامدار فرسایشی بدور از   خطر جانی و زیان های اقتصادی  درنبود نیروهای زمینی به جنگ پایان بخشند.

این استراتیژی ممکن است بیشتر منجر به گریز مسؤ لین دولت قذافی و پیوستن به جبهه سیاسی مخالف قذافی شود که دیگر گریز از جبهه قذافی و پیوستن به جبهه جنگ در هر زمان معنی دفاع از خط انقلاب    و باور به ساختار دیموکراسی است که در راه است نه متهم شدن به خیانت ملی.

فرار محمد کوسه وزیر خارجۀ قذافی به انگلیس وگزارشها از جدایی محمد ابوالقاسم الزاوی دبیرکل مجلس ملی لیبیا، شکری غانم وزیر نفط، ابوزید دورده و سرباز زدن وزیر خارجۀ سابق لیبی علی عبدالسلام تریکی که قبلا نمایندۀ لیبیا در سازمان ملل متحد بود از قبول هرگونه مسؤلیت در دولت قذافی و… اندک اندک زیر پای قذافی را خالی نموده و محاصرۀ  اقتصادی، انزوای سیاسی، جنگ دوامدار جبهه ای وبستن فضای خارجی، زمینی و هوایی آهسته آهسته درز در نظام قذافی می اندازد.

این گونه جنگ برای ائتلاف هزینۀ اقتصادی کمرشکن ندارد، حضور نیروی هوایی محدود وکشتی هایکه در دامن دریاها خزیده اند آنچنان هزینه بردار نیستند که شاهد اختلافات جدی در میان ائتلاف در آینده های نزدیک باشیم.

سربازان ائتلاف از تیر رس بدورند و فرهنگ انتحار هم تا هنوز جای برای تطبیق نیافته است چنین به نظر می رسد که جنگ عراق وافغانستان تجربۀ کافی برای چگونه عمل کردن در نقاط دیگر جهان بدست ناتو وسائر نیروهای بین المللی داده است.

برهم ریختن اردو ونظام چنانیکه در افغانستان وعراق واقع شد وجا بجایی نیروهای نا آگاه از نظامیگری ونا آشنا از ساختار نظام بزرگترین  اشتباه نظامی ودولتی در تاریخ جنگ های اخیر نیروهای بین المللی در این کشور ها بوده است که دیگر علاقۀ چندان به تکرار آن نمی بینند.

از این جهت ممکن است مسلح ساختن شورشیان با چانه زنی ها اندکی به درازا بکشد تا با فرار سران دولت قذافی و نظامیان اردوی آنکشور زمینه سقوط خود بخودی دولت قذافی پس از تشکیل کلی ساختار سیاسی دولتی با نیروهای منسجم فکری وآب دیدۀ رزمی  در مناطق بیرون از  نظام قذافی آماده شود.

بدور نخواهد بود که درلیبیا بهترین زمینۀ ایجاد یک نظام دلخواه دیموکراتیک که نمونۀ مشابه از  نظام های همسایه اروپای باشد با حضور جامعه بین المللی و نیروهای دموکرات جهان که عملاً درپهلوی مبارزان لیبی همدوش می جنگند خیلی منطقی و دلگرم کننده باشد.

نیروهای که دیگر تن به فرمان سوریه و ایران وحزب الله و…که حقیقتا درچنین حالتی هیچ گونه کمک عملی چنانچه که در بحرین رخداد نتوانستند بکنند  مجبورا با همکاری وهمیاری قدرتهای که عملا بداد آنها ونجات ایشان از قتل عام دسته جمعی رسیده وکمک نموده اند دست به دست ایشان بسپارد و ازآنها دراین معمول تشکر نمایند.

برافراشتن پرچم امریکا، فرانسه وانگلیس پس از ادای نماز جمعه در بنغازی نشانۀ از سپاسگزاری و قناعت به نقش نیروهای بین المللی است که تا دیروز بنا به گرایش های سنتی با دولتهای منطقه با شک وتردید به آنها نگاه میکردند.

انتقاد از موضع ترکیه نسبت به تحولات لیبیا می رساند که نیروهای گیر مانده در میدان جنگ از برخورد کشورهای دوست سابق همانند ترکیه، سوریه وایران که بشیترین جذابیت را به این رزمندگان داشت آزرده خاطر هستند.

از سوی دیگر انگلیس با فعالیت های سیاسی مشترک با ترکیه که نخستین گام آن امروز در دیدار هیئت ویژۀ دولت قذافی با سران دولت یونان ومتعاقبا سفر به ترکیه در جهت رسیدن به یک توافق درتبانی با انگلیس آغازگردیده است نشانۀ از گسترده کردن نقش ترکیۀ سنی در منطقه وبه انزوا کشانیدن ایران از طریق فشارهای کشورهای سنی عربی می باشد.

طرد سه دیپلومات ایرانی از کویت ونشست اخیرمجلس همکاریهای خلیج در ریاض پایتخت عربستان سعودی مبنی بر تقبیح دخالت ایران در کشورهای منطقه دلیل بر این فرایند است.

سوریه همپیمان ایران نیز درتنگنای اعتراضات مردمی که هر روز به بهانۀ دامن زده می شود وباعث تضعیف نقش منطقه ای  آنکشور شده گیر مانده است.

در این نا آرامیها بر علاوۀ خواسته های مشروع معترضین از هرصنف، نقش اخوانیهای سنی که بیشترین کمک هارا از دولت سعودی بدست می آورند درکنار بازماندگان کشته شدگان نیم قرن گذشته درمنطقه حلب که از سوی حافظ الاسد پدر بشار الاسد قتل عام گردیدند را نمی توان نادیده گرفت که خواهان دموکراسی ومشارکت مردمی در دولت می باشند که بیشتر از اقلیت علوی تشکیل شده است.

درچنین اوضاعی گویا تنها کسانیکه با دموکراسی صلح نمی کنند دیکتاتوران هستند وآنهم با توجیهات برگرفته از مقولۀ حاکمیت، استقلال وغرورملی.

درحالیکه منطق در هم آمیختگی منافع که میان عقلیت امروز بشر در پرتو روابط تنگاتنگ فرهنگی و.اخلاقی به هربهانۀ برقرار می شود  نه تنها سیاست که فرهنگ، تمدن و ادیان را فراتر از آشتی به هم زیستی  می نشاند ما در زمان قرار داریم که بهترین وقت برای دینگرایی و مشارکت وبد ترین وقت برای یک حکومت تک حزبی و دینی است.

امروز خشکاندن ثروت رهبران مخلوع وشعار ارجاع آن به ملت های خاورمیانه می رساند که نظام بین المللی بسوی یک عدالت غیر مرئی دربستر یک فرهنگ مشترک درحرکت  است.

رهبران جهان سوم که تنها مسؤلیت دزدیدن داراییهای مردم را زیر نام استقلال طلبی، غیرت ملی،  قومی   و دینی دارند مجبورهستند که از ترس ملتها و دولت های شفاف که ارقام واریزشدۀ سرمایه های ایشان را ازبانک ها دقیقاً بازنویسی کرده به ملتها شان بازپس میدهند دیگر سرمایه های خود را زیر بالشت های خواب و درمیان بکس های دستی همیشه با خود داشته باشند و الا،  لامحاله به ملتها تعلق خواهد گرفت.

خلاصۀ تحلیل فوق:

  • ضرورت ایجاد یک دولت دوست نفتی ثروتمند برای اروپا که تضمین کننده امنیت ژوپولیتیکی دریایی و تامین کنندۀ پیمان های نفتی باکشورهای پیرامون مدیترانه باشد؛

  • استراتیژی جدید ائتلاف،  مبنی بر ادامۀ محاصرۀ  اقتصادی، انزوای سیاسی، جنگ دوامدار جبهه ای، بستن فضای خارجی، زمینی، دریایی و هوایی در لیبیا، ممکن است زمینۀ پیوستن مسؤ لین دولت قذافی  به جبهۀ سیاسی مخالف، و شکست  رژیم قذافی را فراهم سازد؛
  • توجه بیشتر به لیبیا در تجربۀ نوین دموکراسی نسبت به مصر که کشوریست بزرگ و دارای اندیشه ها و دیدگاه های گونا گون موزون و ناموزون نسبت به دموکراسی و راوابط آینده با منطقۀ و جهان ؛

  • برافراشتن پرچم امریکا، فرانسه وانگلیس پس از ادای نماز جمعه در بنغازی نشانۀ از سپاسگزاری           و قناعت به نقش نیروهای بین المللی نسبت به دوستان پر حرف بی عمل درمنطقه؛

  • سرنخ تلاش های مشترک انگلیس وترکیه در مورد لیبیا نشانۀ  از گسترده کردن نقش ترکیۀ سنی در منطقه و به انزوا کشانیدن سوریه و ایران از طریق فشارهای کشورهای سنی عربی؛

  • آشکار کردن سرمایه های بلیونی رهبران مخلوع از سوی بانک دولت های نیمه شفاف درجهان دلیل بر نوع عدالت غیر مرئی دربستر یک فرهنگ مشترک انسانی است که  دزدان دولتی جهان سوم را  مجبور میکند  تا دیگر ثروتهای باد آوردۀ خود را زیر بالشت های خواب و درمیان بکس های دستی همیشه با خود داشته باشند

سیدعزیز صفوی

کابل افغانستان

14/1/1390

نظر دادن مسدود گشته است.

آخرین نوشته ها