وبگاه تخصصي مجله ميهن، Mihan Magazine Afghanistan
بروزرسانی: ۹:۴۹:۱۹ - سه شنبه ۸ ثور ۱۳۹۴
نگرشی منتقدانه بر کودتای 26 سرطان 1352:

 

شهيد سردار محمد داوود در26 سرطان 1352 / 17 جولای1973 م در فرجام یک کودتای نظامی متکی به افسران و خوردضابطان هوادار حزب دموکراتیک خلق، حکومت شاهی را سرنگون ساخته نظام جمهوری را در افغانستان اعلان نمود. سياست خارجي نظام جمهوري او، افغانستان را به ميدان گرم «جنگ سرد» مبدل نموده منافع دو قطب متخاصم شرق و غرب را در منطقه به مصاف کشانید وتاسال1976م كشور را هرچه بيشتر درحوزه نفوذ «شوروي» نزديك ساخت، شاهنشاه ايران را که پاسبان منافع غرب در منطقه شناخته می شد، وا داشت تا نسبت به اوضاع افغانستان وآينده منطقه، ابراز نگراني كند و در راستاي منافع ايران و غرب، به اقدامات بازدارنده عليه حكومت سردار داوود، دست يازد او خلعت برین وزیر خارجه حکومتش را به کابل فرستاد تا وعده پرداخت تمام قروض روسیه شوروی از افغانستان را، به دولت کابل بدهد مشروط براین که سردار داوود علایق خود را از مسکو قطع نماید، برای این منظور ایران آمادگی خودرا برای پرداخت 2 میلیارد دالر امریکایی به جانب افغانستان، اعلام داشت.

همینطور کودتای 26 سرطان سردار داوود و سیاست چپ گرایانه او نوعی استبداد و اختناق سیاسی را در برابر فعالین نهضت اسلامی فراهم آورد و همینطور داغ ساختن «داعیه پشتونستان آزاد» ، فرصت خوبی را برای ذولفقارعلی بوتو صدراعظم وقت پاکستان، میسر ساخت تا الفبای استراتیژی و دکترین سیاسی نظامی کشورش را در مقابله با افغانستان، رقم بزند.
دیپلماسی جلب حمايت از «سياست خارجی پشتونستان محور» و معضل خط مرزی دیورند، تقريباً به مثابه پيش شرط توسعه روابط و مناسبات افغانستان باسایر دول، عنوان می شد(1976- 1947م) . داعیه پشتونستان آزاد و سیاست خارجی پشتونستان محور، صدارت سردار داوود و بسی مسایل تنش آفرین و بحران زای دیگر مانند: آمادگی برای جنگ و قطع روابط سیاسی و قنسلی با پاکستان که به اثر مداخله اضلاع متحده امریکا و میانجیگری محمدرضا پادشاه ایران دوباره روال عادی خود را گرفت(62-1955)؛ افغانستان را طی سال های 1947 تا 1992م، درانظار بين المللي و جهان اسلام، ساحه نفوذ و سقوط کرده در حوزه منافع « اتحاد شوروي»، وابسته و دنباله روي سياست خارجي آن كشور، به تصويركشيد.
دستگاه ديپلماسي کشورهای رقیب و متمایل به غرب در منطقه که با امریکا و انگلیس روابط استراتیژیک داشتند از اين رویکردها و روش های سیاسی حکومت افغانستان، بخوبي بهره گرفته روابط ومناسبات سياسي، فرهنگي واقتصادي افغانستان را با جهان اسلام و دنياي غرب، بي بنياد و غير قابل اعتماد، تعریف نمودند.که نتیجه آن، نوعی انزوای سیاسی افغانستان و بی میلی کشورهای اسلامی و غربی را نسبت به سرمایگذاری پایدار در عرصه توسعه و رشد اقتصادی افغانستان، به دنبال داشت.
اسلام آباد هماره با روی کار آمدن حکومت های جدید در افغانستان؛ حل منازعه خط مرزی دیورند و مهار نقش گویا نا متناسب دهلی نو را، به عنوان بستر ساز گسترش روابط و مناسبات همه جانبه و اعتماد زاء با افغانستان، درسطر اول مسایل مورد بحث در مذاکرات خویش با کابل قرارداده و شعار «پشتونستان مستقل» را مداخله در امور داخلی خویش دانسته است. ولی در مقابل کابل ظاهراً به این موارد اهمیت چندانی نداده از آن طٌفره می رود و پیرامون آن مبهم و پیچیده و مرموز موقف گرفته آن را در سطر آخر فهرست مسایل قابل بحث و مذاکره با اسلام آباد، قرار می دهد و به آن منحیث یک عنصر اصلی در تأمین مناسبات شفاف دوستانه و فروکش کننده جنگ و نا امنی در افغانستان، نگاه نمی کند.
گرچه سردار داوود خان، طي سال هاي 1976 تا 1979م مُجدانه تلاش ورزيد تا درپي يك نگرش تازه سياسي و با چرخش عظيم در سياست خارجي و گشودن باب گفتگو و مذاكره با دنياي غرب وجهان اسلام بويژه جمهوري اسلامي پاكستان، كشور را از بحران روابط ديپلماتيك واز دايره ي نفوذ« اتحادشوروي»، انزواي سياسي و تضاد منافع با دنیای غرب و جهان اسلام، بيرون بكشد. كه توفيق پيدانكرد. عبدالصمد غوث معاون وزارت امور خارجة دولت وقت مي نوسيد : «احتمال زياد وجود داشت كه ميان جنرال ضياءالحق و سردارمحمدداوود، توافق صورت گيرد.(مارچ1978م) اين يكي از عوامل اساسي بود كه پيروزي كمونيست هاي افغانستان را جلو انداخت »، اين وضعيت را شوروي مخالف منافع استراتیژيك خويش درمنطقه تلقی نمود.
رئیس جمهور داوود، درامر پيشبرد اين پاليسي چنان پرشتاب ويك جانبه به پيش تاخت، تا خشم «ليوند برژنف» رهبر حزب كمونست و رييس جمهور «شوروي» را نسبت به خويش برانگيخت که درپی آن، نام خود و خانواده اش را در فهرست اولین شهدای انقلاب اسلامی افغانستان، پس از شهدای نهضت اسلامی چون؛ انجنیر حبیب الرحمن، داکتر عمر و… که بدست خود او ( سردار داوود) به شهادت رسیده بودند، جاودانه ساخت و كشور را به عمق بحران وتضاد منافع بازيگران «جنگ سرد» و باتلاق بی ثباتی و نا امنی، کشانید.
بسياري از صاحب نظران، مانند: دیگوکوردویز، میرمحمدسدیق فرهنگ و دکترحسن شرق؛ رابطه تنگاتنگی ميان آخرين رويداد ها در قبال معضل « دیورند»، مسأله پشتونستان وكودتاي هفت ثور مي بينند: « تأمين مناسبات نزديك سردار داوود با همسايگان شرقي و غربي اش ( متحدان غرب ) كه انصراف از داعيه پشتونستان و فرار از حوزه منافع مسکو، تعبیر می شد ؛ رهبری حزب کمونیست شوروي را بر آن داشت تا با جمع کردن جناح های حزب دموكراتيك خلق ، براي یک عكس العمل مناسب آمادگي بگيرد . در رأس منتقدين سردار داوود در رابطه با مسئله پشتونستان، جناح خلق حزب دموكراتيك و جناح افراطي حزب افغان ملت قرار داشت.آنان داوودخان را به فراموشي سپردن رؤياي افغانستان كبير متهم مي كردند.» اجمل ختك كه در كابل مستقر بود مي گفت: «معامله گري داوود به سرعت درميان گروه هاي مختلف پشتون و نيروهاي مسلح بر سرزبان ها افتاد». اين مسئله به حفیظ الله امين و طرفدارانش كمك كرد تا شبكه هاي زير زميني خود را تقويت كنند.
البته، حكومت هاي افغانستان به لحاظ خصلت هاي توتالتري قوم گرایانه و اختناق زای سیاسی که در ساختار قدرت سیاسی از خود تبارز می دهد، نتوانسته است« اراده ملی » را، در راستای زدودن معضلات و ناهنجاری های داخلی وبحران روابط خارجي خویش و همينطور براي ايستادگي دربرابر تهدیدهای زورگويانه قدرت های جهانی و منطقه یی، شکل بدهد.
محصله نا توانایی های زمام داران کشور در امر شکل گیری «اراده ملی» موجب می شود تا كودتاي كمونيستي با حمايت« اتحادشوروي» که به انقلاب 7 ثور معروف شد در 27/ اپریل 1979م، به پيروزي برسد و افغانستان را درگردآب بحران روابط و جنگ منافع بازيگران «جنگ سرد» و دشمنی همسايه ها، فروِِببرد. به دنبال آن؛ حاكميت ملي به بندكشيده شد، امنيت ملي نابودگشت، شيرازه فرهنگي ونظام اجتماعي مملكت درهم شكست، تخم نفاق و نهال منازعات قومي و لساني درجامعه بیشتر از پیش كاشته شد، فرهنگ كشتن و بستن ودريدن و اعدام های دسته جمعی به جاي فرهنگ مدارا و تسامح و تساهل به کارگرفته شد، كشور به اشغال ارتش سرخ درآمد، اردوي ملي ازهم پاشيد، اقتصاد دولتي سوسياليستي مستبدانه گلوي سرمايه گذاري خصوصي رامي فشرد، دين ودين باوري به استهزا و زنجير كشيده شد، جهاد فرض گرديد، آزادي وآزاد منشي مصداق و مسما پيداكرد، كشور به ميدان جنگ مبدل گشت، تضاد منافع و انتقام كشي ميان بازيگران اصلي«جنگ سرد» در ميادين جنگ افغانستان، به اوج خود رسيد. جنگی که شیرازه های یک حکومت عرفی و نظام سیاسی را در افغانستان در هم شکست، آتشی که تا امروز شعله های آن به گونه های مختلف رنگ عوض می کند و زبانه می کشد.

 

نگارنده: انجنیر توریالی غیاثی

 

منابع:

افغانستان در پنج قرن اخیر.
تاريخ روابط سياسي افغانستان / لودويك آدمك
روزشمار وقایع افغانستان / حامد علمی
حقایق پشت پرده تهاجم شوروی بر افغانستان / دیگوکوردویوز و سلیگ هریسن
طرح خطوط کلی سیاست خارجی افغانستان
آموزش دانش سیاسی / جسین بشیریه
كتاب سقوط افغانستان.

 

نظر دادن مسدود گشته است.

آخرین نوشته ها