وبگاه تخصصي مجله ميهن، Mihan Magazine Afghanistan
بروزرسانی: ۹:۴۹:۱۹ - سه شنبه ۸ ثور ۱۳۹۴
چرا غربي‌ها از پيروزي اسلام‌گرايان در جهان عرب به هراس و وحشت نيفتاده‌اند؟

مصر سومين كشور جهان عرب از زمان به راه افتادن «بهار عرب» است كه درنتيجه برگزاري يك انتخابات آزاد بعد از ده‌ها سال حاكميت‌ ديكتاتوري، شاهد پيروزي نسبي اسلام‌گرايان شده است. كم و بيش، مشابه نتايج انتخابات تونس و مراكش در مصر هم تكرار شد. اسلام‌گرايان توانستند نزديك به 40 درصد آرا را به دست آورند. پيروزي اسلام‌گرايان در مصر كسي را شگفت‌زده نكرد. نه در داخل مصر و نه در جهان عرب و نه در غرب كم و بيش همه مطمئن بودند كه اسلام‌گرايان موفق به كسب بيشترين درصد آرا خواهند شد. در كشور ما از ابتداي به راه ‌افتادن «بهار عرب» طيفي از گروه‌ها اصرار زيادي داشتند كه آن را يك جريان اسلام‌گرا و يك رنسانس اسلامي ارزيابي كنند. اما نكته آن است كه برخلاف نگاه طيفي در ايران كه پيروزي اسلام‌گرايان را شكست غرب تلقي مي‌كنند، غربي‌ها به‌نظر نمي‌رسد كه از موفقيت اسلام‌گرايان در جهان عرب به وحشت و نگراني افتاده باشند. حتي به‌نظر نمي‌رسد كه تلاش و تقلاهايي از سوي آنان به‌منظور كمك به جريانات سكولار، ليبرال و غيراسلام‌گرا صورت گرفته باشد. غربي‌ها كه جاي خود دارند، حتي اسراييلي‌ها هم به‌نظر نمي‌رسد كه از موفقيت اسلام‌گرايان و در آستانه رسيدن به قدرت آنان دچار اضطراب و نگراني شده باشند. بنابراين عقلا و منطقا اين سوال مطرح مي‌شود كه چرا غربي‌ها از پيروزي اسلام‌گرايان در جهان عرب به هراس و وحشت نيفتاده‌اند؟ چرا احساس نگراني نمي‌كنند از اينكه اسلام‌گرايان در مصر، تونس يا مراكش به قدرت برسند؟ در پاسخ بايد گفت كه علت اصلي عدم هراس غربي‌ها از اسلام‌گرايان جهان عرب به‌واسطه آن است كه اين جريانات در اساس دموكراتيك هستند. ممكن است كه آنان روزي در آينده تغيير ايدئولوژي بدهند و بروند به سمت و سويي ديگر اما در حال حاضر اكثريت آنان دموكرات و به دموكراسي و ملزومات آن متعهد و پاي‌بند هستند. باور آنان به دموكراسي را مي‌شود با مراجعه به ادبيات يا گفتمان سياسي و ايدئولوژيك آنان نشان داد. اما بدون مراجعه به حجم انبوهي از ادبيات و مصاحبه‌هاي رهبران اسلام‌گرا در كشورهاي عربي هم مي‌توان به ذات دموكراتيك بودن آنان پي برد. قريب به 10ماهي كه از به راه افتادن «بهار عرب» مي‌‌گذرد هيچ شعاري عليه غرب و غربي‌ها داده نشده و اسلام‌گرايان خواهان قطع رابطه با آمريكا و اروپا نشده‌اند. آثار و علايم دموكراتيك بودن اسلام‌گرايان جهان عرب صرفا محدود به غرب‌ستيز و آمريكاستيز نبودن آنان نمي‌شود. هيچ‌يك از رهبران برجسته اسلام‌گرايان مصر، ازجمله اخوان‌المسلمين، حمله به سفارت اسراييل در قاهره را تاييد نكردند.

يا نهضت رهبران النهضه در تونس در يكي از نخستين اقدامات‌شان پس از پيروزي سفارت سوريه در تونس را بستند و ديپلمات‌هاي سوري را از كشورشان اخراج كردند. البته اسلام‌گرايان در مصر خواهان تجديدنظر در قرارداد كمپ ديويد شده‌اند. اما اعتراض به كمپ ديويد بيشتر از جهت آن است كه اسراييلي‌ها به تعهدات‌شان مبني بر ايجاد يك كشور مستقل فلسطيني عمل نكرده‌اند. به بيان ديگر، آنان خواهان تجديدنظر در كمپ ديويد به واسطه آن نيستند كه اسراييل از بين برود بلكه مي‌خواهند يك كشور مستقل فلسطيني در كنار اسراييل به‌وجود بيايد.نه‌تنها اسلام‌گرايان عرب تمايلات ضدغربي و ضدآمريكايي ندارند، بلكه جريانات اصلي آنان هم (ازجمله اخوان‌المسلمين در مصر يا النهضه در تونس) تشكيل يك حكومت اسلامي را در صدر برنامه‌هايشان قرار نداده‌اند. گفتمان اصلي اسلام‌گرايان غرب به جاي غرب‌ستيزي و آمريكايي‌ستيزي، طرفداري از انتخابات آزاد، حاكميت قانون، آزادي مطبوعات، آزادي احزاب و تشكل‌هاي سياسي و ساير شعارها و خواسته‌هاي دموكراتيك بوده است.درواقع اسلام‌گرايان جهان عرب نسخه ديگري از اسلام‌گرايان ترك هستند و به همين علت است كه هرقدر كلاف «بهار عرب» بازتر مي‌شود و هرقدر قدرت جبهه ديكتاتوري در جهان عرب كاهش مي‌يابد و درعوض كشورهاي عرب بازتر مي‌شوند، جايگاه تركيه به‌عنوان يك قدرت مهم منطقه‌اي بالاتر مي‌رود. روابط ميان جريانات جديد جهان عرب اعم از اسلام‌گرا و سكولار، مستحكم‌تر و عميق‌تر مي‌شود. بسياري از جنبش‌هاي وابسته به «بهار عرب» اعم از اسلام‌گرا و سكولار، دفتر و نمايندگي در تركيه دارند و هرقدر كه اپوزيسيون جهان عرب به قدرت نزديك‌تر مي‌شود، جايگاه تركيه اهميت بيشتري پيدا مي‌كند و بالاخره، همان‌طور كه غربي‌ها نگراني و هراسي از اسلام‌گرايان ترك و حكومت‌شان در تركيه ندارند، از اسلام‌گرايان عرب هم به‌نظر نمي‌رسد كه در هراس باشند.اينكه چرا اسلام‌گرايان جهان عرب به جاي راديكال ضدغربي‌بودن برعكس دعوايي با غرب ندارند و دغدغه اصلي‌شان دموكراسي است، بحث مفصلي را مي‌طلبد. فقط بگذاريد به اين نكته اشاره كنيم كه في‌المثل شمار قابل توجهي از اسلام‌گرايان مراكشي و تونسي در طي ده‌ها سالي كه به دليل حاكميت ديكتاتوري در كشورهايشان در تبعيد به‌سر مي‌بردند در فرانسه، انگلستان و ايتاليا زندگي مي‌كردند. سال‌هاي متمادي زندگي در اين كشورها، خواه‌ناخواه تاثيرات زيادي روي آنان گذارده. تاثيراتي كه امروزه و بعد از رسيدن آنان به قدرت خود را نشان مي‌دهند.

صادق زيباكلام

منبع: سايت خبري تحليلي انديشه ها

نظر دادن مسدود گشته است.

آخرین نوشته ها