وبگاه تخصصي مجله ميهن، Mihan Magazine Afghanistan
بروزرسانی: ۹:۴۹:۱۹ - سه شنبه ۸ ثور ۱۳۹۴
گزارش عاملان تغییر

عملکرد مردم در ایجاد تغییرات مثبت در کشور و در طول ده سال گذشته مسأله قابل اهمیت است که نشان از میل و تقاضای آن ها برای ایجاد تغییر مثبت در اوضاع کشور دارد. کشوری که ده سال است حال وهوای آن دست خوش اتفاقاتی تازه شده و در آغاز امید می رفت که این اتفاقات تازه بتواند دریچه ای جدید را بر روی مردم این سرزمین بگشاید و آزادی، امنیت، عدالت و رفاه از دست رفته شان را به آن ها برگرداند. همین امید باعث شد در طول این ده سال مردم افغانستان بسته به تقاضای دولت و جامعه بین المللی وارد اقدامات عملی برای ایجاد تغییر در کشور شوند تا جایی که حضور آن ها را در عرصه های مختلف می توان به وضوح دید. از حضور چشم گیر آن ها در چهار انتخاباتی که در سال های گذشته برگزار شد تا پاسخ مثبت آن ها به دروازه های گشوده مکاتب و دانشگاه ها. اظهار نظرشان در رسانه ها، نقش شان در نهادها و سازمان های مدنی، احزاب سیاسی و امثال این ها.

این گزارش نگاهی گذرا دارد به فعالیت مردم در طول ده سال گذشته و در زمینه های مختلف و پاسخ مثبت آن ها به شرایط و وضعیتی که گمان می کردند این کشور را تبدیل به یک کشور دموکراتیک و مدرن سازد و زمینه های رفاه اجتماعی در آن ایجاد شود.

در واقع مردم به عنوان مهم ترین عوامل تغییر در هر کشوری در همسویی با فرصت ایجاد شده از هیچ تلاشی فروگذاشت نکردند که در زیر به عنوان نمونه به چند بخش اشاره می شود:

سواد و آموزش و پرورش

نظام آموزشی جدید بر ویرانه های جنگ و دانش ستیزی دوره های گذشته بنا شد.

در سال 2001  در سراسر افغانستان 3400 باب مکتب فعال بود که در این مکاتب حدود یک میلیون دانش آموز و 20 هزار آموزگار تدریس می کردند. حضور دختران در بین این یک میلیون نزدیک به صفر بود. اگر جاهایی کماکان دختران به مکتب می رفتند روستاهای دور افتاده ای بود که نه دست طالبان به آن جاها می رسید و نه هم از گروه های افراطی دیگر (شغنان یکی از ولسوالی های بدخشان).

ده سال پیش با وصفی که مردم هنوز باورمند نشده بودند که سایه طالبان از سر شان برداشته شده است و قدرت نامرئی طالبان در مساجد و مدارس دینی کماکان وجود داشت، همین که دروازه های مکتب به روی دختر و پسر باز شد، رجوع دو باره به مکاتب آغاز گردید.

در واقع این مردم بودند که با فرستادن کودکان دختر و پسرشان به مکتب زمینه این را فراهم ساختند که امروز 14 هزار مکتب در سراسر افغانستان وجود داشته باشد. که هشت  8 میلیون و یک صدهزار  شاگرد در آن ها آموزش می بینند. حدود پنج میلیون یک صد و هفده هزار از این دانش آموزان را  پسران و حدود سه میلیون دوصد و هفتاد و دو هزار را دختران تشکل می دهند یعنی 38 درصد شاگردان معارف افغانستان دختران هستند. این شاگردان به وسیله 190 هزار آموزگار آموزش می بینند. در مکاتب افغانستان حدود117 هزار و 800 صد آموزگار مرد و  72 هزار و 200 آموزگار زن مشغول تدریس هستند.

در سال 2001 از میان 20 هزار معلم تعداد اندکی از آن ها حرفه ای بود. در حالی که امروز از 190 هزار معلم 36 در صد آن ها حرفه ای هستند.

در سال 2001 در تمام افغانستان صرف 4 مرکز تربیت معلم (دارالمعلمین) وجود داشت که مجموع فارغان آن سالانه از 400 نفر تجاوز نمی کرد. امروز حدود 42 مرکز تربیت معلم در کشور داریم. که در کنار آن ها 111 باب مرکز تربیت معلم  الحاقیه در ولسوالی های دور دست نیز فعالیت می کنند. این مراکز تربیت معلم می توانند سالانه حدود 61 هزار فارغ التحصیل بدهند.

در پهلوی آموزش عمومی، مکاتب اختصاصی، تخنیکی، مسلکی و نیمه عالی نیز در گذشته وجود داشت. اکثر این ها در دوره ی مجاهدین به اثر جنگ های تحمیلی داخلی و  دوره ی حاکمیت طالبان، تخریب و غیر فعال گردیده بود و ده سال پیش تنها 1500 دانش آموز و دانشجو امکان آموزش در آن‏ها را پیدا می کردند در حالی که امروز 46 هزار تن در 145  مکتب مسلکی درس می خوانند که 40 باب آن انستیتوت نیمه عالی است.

در پهلوی آموزش دولتی در حال حاضر حدود 500 باب مکتب خصوصی  در افغانستان  وجود دارد که حدود 100 هزار دانش آموز در این مکاتب درس می خوانند.

سوادآموزی: سال گذشته دو و نیم میلیون تن از کورس های سواد آموزی وزارت معارف فارغ شدند. در افغانستان ده سال قبل هزار باب کورس سواد آموزی فعالیت می کرد، در حالی که امروز 26 هزار کورس سواد آموزی و 89  باب مکتب سواد آموزی وجود دارد که ظرفیت فراغت این کورس ها 600 هزار تن در سال است.

این حضور چشم گیر در عرصه معارف و سواد آموزی در حالی شکل گرفت که مشکلات فراوانی فراروی دانش آموزان، معلمین و در یک کلیت خانواده ها در کشور وجود داشت.

معاش و خانه:

در طول تمام این سال ها آموزگاران افغانستان از کمترین امکانات مادی برخوردار بودند و  بارها صدای خود را از طریق رسانه ها ی صوتی، تصویری و چاپی برای رفع مشکلات بلند کردند و چندین بار در ولایات مختلف کشور دست به تظاهرات زدند.

در شهر هرات در سال 1384 معلمین لیسه ی ملکه جلالی و مهری هروی اعتصاب کردند ولی کسی صدای شان را نشنید. در بیستم میزان همین سال اعتصاب گسترده ی دیگری توسطمعلمین در شهر هرات صورت گرفت که پس از دو هفته به وسیله نیروهای دولتی به شدت سرکوب شد. این اعتصاب صدای اتحادیه های معلمین را در ولایات دیگر نیز بلند کرد و از جمله اتحادیه معلمین ولایات فاریاب، جوزجان و بلخ نیز از این اعتراض حمایت کردند.

همچنین در 30 حوت سال 1384 در شهر لشکرگاه مرکز ولایت هلمند معلمین لیسه ذکور لشکرگاه به خاطر پرداخت معاش های‏شان دست به اعتراض زدند و بر سر  صنف ها حاضر نشدند.

و بالاخره از (5 الی 21) ثور 1384 تظاهرات و اعتصاب شاگردان و معلمین لیسه ی حبیبیه در کابل شکل گرفت. این اعتصاب به وسیله ی استادان لیسه ابن سینا نیز مورد حمایت قرار گرفت. دانش آموزان در حمایت از استادان شان به خیابان ها ریختند و بالاخره این اقدام مدنی به خشونت کشانیده شد و در نتیجه مدیر لیسه حبیبیه و دوتن از معلمین بازداشت شدند.

با همه این ها هنوز هزاران معلم در فقر، بی خانگی و آوارگی به سر می برند ولی از همت آن ها هنوز دروازه های مکاتب به روی شاگردان باز است، بعد از ده سال شمار زیادی از دانش آموزان در تابستان و زمستان در زیر خیمه ها درس می خوانند و با وصف صرف میلیون ها دلار  وزارت معارف همچنان از کمبود بودیجه برای انکشاف آموزش و پرورش سخن می گوید.

از میان 14 هزار مکتب، 7 هزار مکتب در سراسر افغانستان تا هنوز ساختمانی ندارند و کودکان در زیر خیمه ها و حتا فضای آزاد درس می خوانند. وزارت معارف سالانه حدود یک هزار مکتب جدید می سازد که در مقایسه با 7 هزار مکتب بدون تعمیر خیلی کم است، چون همه ساله با توجه به جذب شاگردان جدید نیاز به مکتب های جدید شدیدتر می شود.

در ده سال اخیر ده ها مکتب به وسیله مخالفین مسلح و دهشت افگن به آتش کشیده شده است. به اساس گزارشی که در دویچه وله منتشر شده است در سال 1389 بیش از 300 نفر از دانش آموزان و معلمان جان خود را از دست داده اند. به گفته ی مقامات وزارت معارف 30 مکتب در سال گذشته به آتش کشیده شده است که بیشترین موارد حمله به ولایت های جنوبی کشور بوده است.

خانم حمیرا اکاخیل نماینده سابق بلخ در مجلس نمایندگان که پنج سال را عضو کمیسیون معارف بوده است به خبر گزاری دویچه وله گفته است: «ارزیابی مثبتی از معارف دارم، زیرا همان کسانی که می دیدم ده سال پیش دختران شان را به مکتب نمی ماندند، امروز دختران شان در صنوف یازدهم  و دوازدهم درس میخوانند.»
مردم در ده سال اخیر بارها از کمبود مواد درسی، عدم حرفه ای بودن معلمین و نبود جای مناسب جهت آموزش بهتر کودکان شان اعتراض کردند آن ها در مورادی از روستا های دور عده ای را به نمایندگی از خود به مرکز شهرها فرستادند تا فرزندان شان بتوانند بهتر آموزش ببینند. گاهی مردم یک روستا سال ها رای زنی کردند تا یک مکتب 6 صنفی را در روستای خود بنا کنند.

تحصیلات عالی و دانشگاه ها

در سال 1381 در تمام کشور 6500 دانشجو و 650 استاد مشغول درس و تدریس بودند. در دوره ی طالبان اکثر دانشگاه ها یا تخریب و یا متروک شده بود. اعضای علمی دانشگاه ها تعدادی کشته شدند و اکثراً از کشور فرار کردند و عده‏ی دیگر به کارهای غیر اکادمیک روی آورده بودند.

جنگ داخلی و حاکمیت طالبان به دلیل باورهای ایدئولوژیک شان و حاکمیت شریعت طالبانی از جانب دیگر افت وحشتناکی را در نظام آموزشی ایجاد کرد که تمام داشته های نیم قرن آموزش عالی افغانستان را نابود کرد و تحصیلات عالی افغانستان دچار افت شدید و واپسگرایانه شد.

پس از سال 2001 تحصیلات عالی افغانستان با یک نظام فرسوده ی آموزشی روبرو بود که استادان سابق دانشگاه ها یا در سینه های خود آن را قفل کرده بودند و یا جزوه های کهنه و فرسوده ی خود را از زیر زمینی ها بیرون کشیدند. این ها با سیستم آموزشی که در دوره ی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق و قبل از آن در افغانستان مروج بود دوباره به صنف های برگشتند.

با آن هم مراجعه‏ی دوباره به دانشگاه ها در ده سال اخیر چشم گیر بوده است. مردم از سراسر افغانستان بلا استثنا علاقمند به ادامه ی تحصیل فراتر از صنف دوازده هم بوده اند تا جایی که همه ساله شمار زیادی از دانش آموزان از کانکور باز می مانند و گاهی دو یا سه سال پی در پی در کانکور اشتراک می کنند تا بتوانند در تحصیلات عالی دولتی ادامه ی تحصیل دهند. تا جایی که می بینیم عده ای از آن ها حتی به وسیله پرداخت رشوه می خواهند به موسسات تحصیلات عالی راه یابند. این شور و شوق و علاقه تا جایی است که و گاهی گزارش هایی از خودکشی جوانان پس از شکست در کانکور از رسانه ها به نشر می رسد.

در سال اول پس از طالبان،  6500 دانشجو و 650 استاد در نهادهای تحصیلی مصروف بودند که این تعداد اکنون به 80 هزار دانشجو و 3100 استاد رشد یافته است.

بنا به گفته ی سخنگوی وزارت تحصیلات عالی در سال گذشته (1389) حدود 131 هزار تن در سراسر افغانستان به خاطر اشتراک در امتحان کانکور  ثبت نام کردند که از این میان 120 هزار تن امتحان را سپری کردند و 70 هزار تن شان به موسسات تحصیلات عالی و نیمه عالی جذب شدند». در حالی که به گفته ی او، در سال 1381 فقط 15 هزار محصل در کانکور شرکت کرده بودند.

امروز 90 درصد موسسات تحصیلات عالی افغانستان دارای تکنولوژی جدید کامپیوتری هستند. این باعث شده است که مراکز علمی افغانستان بتوانند به شکل راحت تری به مراکز دانشگاهی دنیا وصل شوند . همچنان در سال 2010 دانشگاه های افغانستان بیشتر از 12 توامیت با دانشگاه های معتبر جهان برقرارکرده است.

به گفته ی مقام های افغانستان، فرستادن 4000 تن به 45 کشور دنیا جهت ادامه تحصیلات عالی، معرفی سیستم کریدت به 12 دانشگاه، تجدید و توسعه کریکولم درسی، تدوین قانون جدید تحصیلات عالی افغانستان و تدویر تحصیلات ماستری در دانشگاه کابل و دانشگاه تعلیم وتربیـه کابل، از دیگر دستاوردهای وزارت تحصیلات عالی در این ده سال می باشد.

یکی از مشکلات عمده در افغانستان فقر مالی است که اکثر کسانی که از ولایات به مرکز یا از ولایات به ولایات دیگر جهت تحصیل می روند از امکانات تحصیلی برخوردار نیستند. در ده سال گذشته بارها اعتراضات و تظاهرات دانشجویان را در این زمینه داشته ایم. با آن هم فقط بیشتر از 15 هزار دانشجو از امتیاز خوابگاه دانشجویی بهره مند هستند و به 14 هزار نفر دیگر پول نقد به عنوان  بدل اعاشه و اباته پرداخت می شود. میزان این پول که 1500 افغانی در ماه است، و این مبلغ ناچیز نمی تواند پاسخگوی مشکلات دانشجویان باشد تا به کمک آن بتوانند برای خود جای خواب، غذا و دیگر امکانات مورد نیاز شان را فراهم کنند با این هم برای تعداد زیادی به دست آوردن این امتیاز یک رویاست.

از طرف دیگر در دوره ی طالبان حضور زنان در دانشگاه ها مانند آموزش و پرورش ممنوع بود. زنان بنا به باور طالبانی حق بیرون شدن از خانه را نداشتند. و گذشته از آن دچار مشکلات دیگری چون نا امنی، نبود امکانات مادی، فقر، جامعه مرد سالار، جامعه ی جنگ زده و تاثیرات ذهنیت مطلق گرای طالبانی بودند. اما حداقل فرصت ها و امکاناتی که در ده سال اخیر در اختیار این ها قرار داده شد از  آن فرصت استفاده ی خوبی کردند. در حال حاضر14826 دانشجوی دختر در کنار62928 دانشجوی پسر در دانشگاه های دولتی درس می خوانند.

همچنان از 3040 تن استادان تحصیلات عالی افغانستان در دانشگاه های دولتی 2581 تن استادان مرد هستند و 459 تن آن ها زن هستند.

در کنار موسسات تحصیلات عالی دولتی، موسسات تحصیلات عالی خصوصی نیز در ده سال اخیر رشد قابل ملاحظه ای داشته است. در حال حاضر 52 موسسه تحصیلات عالی خصوصی وجود دارد که تعداد دانشجویان آن به 140 هزار نفر می رسد. با وجودی که آمار دقیقی از تعداد استادان و دانشجویان زن در این دانشگاه وجود ندارد، اما برخی از این موسسات تخفیف ویژه ای را برای زنان در این دانشگاه ها در نظر گرفته اند تا امکان حضور بیشتر زنان را فراهم سازند.

با وصف آنچه گفته شد تحصیلات عالی افغانستان هنوز دچار مشکلات اساسی است. صدهاهزار جوان بعد از ختم دوره مکتب امیدوارند به تحصیلات عالی بپردازند، اما ظرفیت کم جذب در موسسات تحصیلی این جوانان را ناامید می سازد. بنا به گفته ی آقای عظیم نوربخش سخنگوی وزارت تحصیلات عالی افغانستان مشکلات عمده ای فراروی تحصیلات عالی در کشور هنوز وجود دارد: عدم موجودیت بودجه مطابق نیازمندی های حقیقی، طویل بودن پروسه تدارکات، عدم اجرای به موقع تخصیصات، کم بودن تشکیلات، کمبود ساختمان ها برای فعالیت های تدریسی و لیلیه ها، کمبود کدرهای تخنیکی، کمبود کتب درسی، عدم موجودیت وسایط نقلیه کافی، مداخله افراد غیرمسوول در یک تعداد حوزه های امتحانات کانکور و برخی ولایات از جمله چالش های عمده فرا راه تحصیلات عالی در کشور است.

به گفته ی او، از یک سو فارغین مکاتب رو به افزایش اند و در سال آینده 250 هزار تن از مکاتب فارغ خواهند شد ولی از سوی دیگر ظرفیت جذب دانشگاه ها محدود است و همه ساله هزاران جوان از تحصیل محروم می شوند.

دانشجویان در ده سال اخیر نه تنها در عرصه ی آموزشی حضور داشتند، در سایر عرصه ها نیز فعالیت هایی داشته اند. اکثر اعضای احزاب سیاسی جوانان هستند. با وجودی که نهادهای بین المللی در گزارش های خود به این مسأله توجه نکردند، اما گرم کنندگان اصلی تنور انتخابات جوانان و به طور ویژه دانشجویان بوده اند. دانشجویان با استفاده از فرصت های فراغت در کمپاین های انتخاباتی، ستادهای انتخاباتی، ناظران انتخاباتی و اعتراض ها حضور فعال داشته اند. اکثر نامزدها برای رونق کمپاین های شان از انرژی و آگاهی جوانان دانشجو استفاده می کردند.

حتا به دلیل فقر مالی که شماری از دانشجویان روبرو هستند، تعدادی از آن ها شب ها تا به روز در شهر مصروف نصب پوسترها و تصاویر و تبلیغات برای نامزدهای انتخابات بودند و در عوض آن یک مقدار پول به عنوان حق الزحمه دریافت می کردند.

با آن که بارها رییس جمهوری و رئیس های دانشگاه ها تاکید نموده اند که دانشجویان وارد عرصه ی سیاست نشوند. ولی مبارزات مدنی دانشجویان در ده سال اخیر هیچ گاهی قطع نشده است. همه ساله شاهد اعتراضات و تظاهرات دانشجویان در زمینه های مختلف مسائل اجتماعی بوده ایم.

از سال 1383 تا اکنون همه ساله دانشگاه ها محور اعتراضات مدنی بوده است. از اعتراض به قتل یک دانشجو به نام حبیب الله حیدری در سال 1383 تا تظاهرات سال گذشته در اکثر دانشگاه های شمال کشور در اعتراض به عدم بررسی قتل های زنجیره ای و تقلب در انتخابات سال گذشته چشم گیر بوده است. همچنان بارها تظاهرات دانشجویان در زمینه ی حملات شبانه و کشتار نیروهای خارجی، تظاهرات تاریخی (فبروری 2008) دانشجویان دانشگاه کابل در اعتراض به اخراج دو خبرنگار به دلیل استفاده از دو واژه ی دانشجو و دانشگاه در بلخ و حرکت سمبولیک این دانشجویان که یک کتاب سواد آموزی را برای وزیر اطلاعات و فرهنگ وقت هدیه داده بودند، تظاهرات دانشگاه بلخ (سپتامبر 2008) که به خشونت کشانیده شد و سپس لوحه ی این دانشگاه به دو زبان بلند شد، تظاهرات سه روزه ی دانشجویان دانشگاه کابل (نومبر 2008) برای بلند کردن لوحه ی این دانشگاه به دو زبان فارسی و پشتو، همچنان تظاهرات سه روزه ی دانشجویان دانشگاه های آموزش و پرورش و پولی تخنیک در اعتراض به اخراج دانشجویان از خوابگاه دانشجویی و بستن دانشگاه برای تدویر لویه جرگه ی عنعنوی که شماری از این دانشجویان بازداشت و حدود 34 تن در اثر لت و کوب پولیس جراحت برداشتند. نا گفته نباید گذاشت که دانشجویان در سرتاسر کشور طی سال های گذشته اعتراضات و تظاهرات داشتند و در برخی موارد به شدت به وسیله ی حکومت و پولیس سرکوب شده اند و یا هم دولت از کنار تقاضاهای آن ها با بی تفاوتی گذشته است.

طی ده سال اخیر چندین اتحادیه و انجمن دانشجویی تاسیس شد و کارهایی هم کردند اما هنوز جای یک تشکل سراسری دانشجویی در کشور خالی است. با آن که حلقات خورد و بزرگی در هماهنگی با هم در جاهای مختلف هستند، با توجه به کم تجربگی دانشجویان و جامعه ی تکه تکه افغانستان هنوز امکان ایجاد چنین تشکلی پیدا نشده است.

انتخابات از 1383 تا 1389

انتخابات ریاست جمهوری میزان 1383/ اکتوبر 2004 در یک فضای آرام همراه با مشارکت قابل توجه و با اشتیاق مردم دایر گردید. در این انتخابات 18 تن به شمول یک زن خود را برای احراز کرسی ریاست جمهوری نامزد نموده بودند که آقای کرزی برنده شد.

برای شرکت در این انتخابات حدود ده میلیون و پنجصد و شصت وهفت هزار و هشتصد و سی و چهار نفر ثبت نام نمودند که 41.3 درصد آنان را زنان تشکیل می دادند. در هژدهم میزان، روز برگزاری انتخابات چهارهزار و هشتصد و هفت حوزه ی رای دهی شامل بر بیست و دو هزار مرکز رای دهی برپا شد که در این مراکز بیش از 7 میلیون نفر از حق رای خویش استفاده کردند. همزمان 580 هزار مهاجر در پاکستان و 240 هزار در ایران در این انتخابات مشارکت کردند. از این انتخابات در مجموع 5 هزار ناظر مربوط به 22 سازمان داخلی و 122 نظارت کننده ی بین المللی نظارت نمودند. بیشتر از 52 هزار نماینده ی کاندیداها و 24 هزار نماینده ی احزاب سیاسی برای نظارت بر انتخابات اعتبار نامه اخذ کردند. از دو گروه نظارت کننده سازمان فیفا 50 % و کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان 30% نظارت کنندگان زنان بودند. در این انتخابات اکثر آمرین حوزه ها برای مدتی آموزش دیدند.

همچنین در مورد روند این انتخابات 103 سند شکایت به هیأت بررسی تخطی های انتخاباتی تسلیم داده شد که 64 سند به عنوان شکایات رسمی از سوی نامزد های ریاست جمهوری شناخته شد. این شکایات بخشی مربوط به مشکلات و کاستی ها در مواد رای دهی بود و بخشی دیگر به ارعاب و جانبداری از نامزدها.

برای رسیدگی به این شکایات هیأتی از طرف سازمان ملل تشکیل شد و به پرونده ها رسیدگی صورت گرفت. اما تخطی ها در حدی نبود که نتایج انتخابات را خدشه دار سازد. در این انتخابات یک زن (مسعوده جلال) نیز برای نخستین بار در تاریخ افغانستان خود را نامزد ریاست جمهوری نمود. در این انتخابات برای نخستین بار عبدالطیف پدرام نامزد ریاست جمهوری از برابری زن و مرد و تک همسری سخن گفت. این مسأله اعتراض دادگاه عالی کشور را بر انگیخت و خواهان حذف او از لیست نامزدها و به دادگاه کشانیدن او شد اما دوباره دادگاه عالی رای خود را پس گرفت.

انتخابات مجلس و شورای ولایتی 1384

دومین انتخابات در 27 سنبله ی 1384 برابر با 18 سپتامبر 2005 برگزار شد.

شورای ملی افغانستان متشکل از دو مجلس است. مجلس نمایندگان که اعضای آن با رای مستقیم مردم انتخاب می شوند 249 کرسی دارد. از میان این تعداد بر اساس قانون اساسی کشور 25 درصد (68 کرسی) کرسی های مجلس به زنان تعلق دارد.

مجلس سنا یک صد و دو نفر عضور دارد و 2 ثلث (68 تن) آن به وسیله ی نمایندگان مردم در شوراهای ولایتی (34) و شورای ولسوالی (34) انتخاب می شوند و یک ثلث (34) تن دیگر را رییس جمهور انتخاب می کند. قابل ذکر است که انتخابات شوراهای ولایتی در طول این دو دوره برگزار نشده است.

در انتخابات 1384 حدود 12 میلیون نفر واجد شرایط رأی دهی بودند که 50 درصد واجدین شرایط به پای صندوق های رای رفتند.

تعداد 6103 نفر اوراق نامزدی را پر کردند که پس از انصراف ها و رد صلاحیت ها تعداد نهایی نامزد ها5800 نفر به شمول 582 زن اعلام شد.

این انتخابات در ٢٦٢٤٠ محل رای گیری واقع در ٦٢٦٧ مرکز رای دهی در سراسر کشور برگزار شد.

در انتخابات 1384 تقریباً 12.6 میلیون نفر واجد شرایط ثبت نام کرده بودند که از این تعداد 6 میلیون تن به پای صندوق های رأی رفتند یعنی 67% در صد واجدین شرایط در انتخابات شرکت جستند.و  44 درصد رای دهندگان این انتخابات را زنان تشکیل می دادند.

پیش از آغاز انتخابات، 1144اعتراض علیه 557 نامزد به دست کمیسیون شکایات انتخاباتی رسید. در مجموع کمیسیون شکایات انتخاباتی در این دوره 5500 شکایت را دریافت کرد.. در نتیجه 28 نامزد به وسیله ی این کمیسیون رد صلاحیت گردیدند. اتهام اکثر نامزدهای رد صلاحیت در این دور انتخابات ارتباط با گروه های مسلح غیر قانونی اعلام شد.

در روز انتخابات 6 تن فوت کرد و 28 نامزد دیگر به وسیله ی کمیسیون شکایات انتخاباتی رد صلاحیت گردیدند. آرای بقیه نامزد ها به وسیله ی 220000 افراد واجد شرایط ملی و بین المللی نظارت و مشاهد گردید.

سومین انتخابات در ده سال اخیر و دومین انتخابات ریاست جمهوری و شورای ولایتی 29 اسد 1388/  برگزار گردید.

در این انتخابات ۴۱ تن از کاندیدان ریاست جمهوری ( به شمول دو زن) و ۳۱۸۰ تن از نامزدان شوراهای ولایتی که ۳۳۳ تن آنها را زنان تشکیل می دادند، باهم به رقابت پرداختند. گزارش انتخابات ریاست جمهوری 1388 را کمیسیون انتخابات چنین اعلام نمود:

«نتایج نهایی تصدیق شده انتخابات ریاست جمهوری به تاریخ ۲۸ میزان سال ۱۳۸۸ اعلام گردید. کمیسیون مستقل انتخابات اعلام نمود که رأی نامزد پیشتاز در دور اول انتخابات ریاست جمهوری کشور به ۴۹.۶۷ % کاهش یافته است که کمتر از ۵۰ + ۱ % است که برای برنده شدن در دور اول لازم می باشد. بنابرین، اعلام گردید تا دور دوم انتخابات به تاریخ 29 عقرب دایر گردد، اما قبل از تدویر آن کاندید دومی (داکتر عبدالله عبدالله) از اشتراک در انتخابات منصرف شد. بر همین اساس کمیسیون مستقل انتخابات حامد کرزی را به عنوان رئیس جمهوری اعلام نمود.»

در جریان پروسه انتخابات سال ۱۳۸۸، کمیسیون مستقل انتخابات برای بیشتر از ۲۸۰۰۰۰ تن از مشاهدان که ۲۲% (۶۱.۹۵۱ ) آن ها را زنان تشکیل می داد، اعتبار نامه توزیع نمود.

کميسيون مستقل انتخابات به 169709 نماينده نامزدان انتخابات شوراهای ولايتی که از آن جمله 36222 نفر زن بودند، 92897  نفر نمایندگان نامزدان انتخابات ریاست جمهوری که از آن جمله 21103 زن بودند، 1250 ناظر بین المللی که از این جمله 158 نفر زن بودند، 9228 که از آن جمله 3758 نفر زن بودند، 609 کارمند مطبوعات بین المللی که از آن جمله 152 نفر زن بودند، 638 کارمند مطبوعات داخلی که از آن جمله 126 نفر زن بودند و 6998 نماینده احزاب سیاسی که از آن جمله 396 نفر زن بودند اعتبار نامه داده بود.

و حدود ۱۲۰۴۶۲ تن از کارمندان انتخاباتی که ۳۹ فیصد ( ۴۷.۰۵۶) آنها را زنان تشکیل میداد، به صورت موقت استخدام شدند.

طبق گزارش کمیسیون مستقل انتخابات، ۶۲۱۰ مرکز رأی دهی که متشکل از ۲۴۱۸۳ محل رأی دهی بودند، در روز انتخابات گشایش یافت که ۹۵.۱ فیصد رقم برنامه ریزی شده را تشکیل می دهد. متاسفانه، تقریباً ۱۲% از مراکز رأی دهی غیرفعال باقی مانده یا زود تر از وقت بسته شدند.

به تعداد۱۱۰۲۹ محل رأی دهی برای رای دهندگان زنان و ۱۷۵۶ محل رأی دهی برای رأی دهندگان کوچی اختصاص یافته بودند. همچنان ۸۵ محل رأی دهی برای رأی دهندگان دارای نیازمندی های خاص اختصاص یافته بود.

مشارکت رأی دهندگان تقریباً ۳۸.۸ % تخمین شده است. از جمله کسانی که رأی داده اند، ۵۹.۳ % آن ها را مردان و ۳۸.۲ % آن ها را زنان تشکیل می داد.

مجموع شکایاتی که کمیسیون شکایات انتخاباتی ثبت نموده 2584 شکایت بوده است. دفتر یوناما و کمیسیون مستقل حقوق بشر  387 شکایت دریافت کردند.

انتخابات پارلمانی در 27 سنبله 1389 بر گزار شد. این انتخابات بر خلاف گذشته در شرایط دشوارتر امنیتی، تهدیدات مخالفین مسلح دولت، تقلب و تخلف در بسیاری از نقاط کشور و مشارکت اندک زنان به ویژه در محلات متاثر از جنگ، بر گزار شد.

پیش از انتخابات وزارت داخله اعلام کرد که از 360 ولسوالی تنها در 11 ولسوالی هیچ نگرانی امنیتی وجود ندارد. در انتخابات پارلمانی دوم حدود 40 % واجدین شرایط رای داده اند. به اساس گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر میزان مشارکت بستگی به وضعیت محلات داشته است. در محلات امن مشارکت مردم چشم گیر بوده است.

در مجموع 2600 تن برای به دست آوردن 249 کرسی مجلس نمایندگان رقابت کردند. در انتخابات 1389مشارکت نامزدهای زن چشم گیر تر از گذشته بوده است. در انتخابات 1384 تعداد 335 زن نامزد شده بود ولی در این انتخابات 413 تن که در 18 ولایت تعداد زنان افزایش یافته است و در 3 ولایت کاهش.

انتخابات سال 1389 پر جنجال ترین انتخابات بود. در این انتخابات دادگاه عالی و دادستانی کل مداخله کردند و تعدادی از نمایندگان برخی ولایات را سلب صلاحیت کردند.

این خود زمینه ساز کشمکش و تشکیل دادگاه ویژه ای شد. بالاخره حکومت  با یک حمله ی نظامی و محاصره ی ساختمان مجلس افغانستان 9 تن از نمایندگانی که کمیسیون برگزاری انتخابات طی بازبینی برنده شدن آن ها در انتخابات را تأیید کرده بود بر بر کرسی های پارلمان نشاند. این عمل حکومت زمینه ساز تشکیل ائتلاف حمایت از قانون شد. این ائتلاف بزرگترین مجمع پارلمانی در ده سال اخیر افغانستان است که نمایندگان آن از تمام اقوام و محلات کشور است. این ائتلاف در مخالفت با حکومت دو ماه اعتصاب کرد و اعضای آن وارد مجلس نمایندگان نشدند. از طرف دیگر ائتلاف دیگری زیر نام اصلاح طلبان شکل گرفت که اعضای آن طرفداران حکومت بودند.

جوانان

آموز و پرورش، تحصیلات عالی، بی کار و ورزش

با وجودی که هنوز آمار دقیقی از نفوس افغانستان وجود ندارد. طی ده سال اخیر بارها موضوع سرشماری نفوس افغانستان مطرح شده است اما گام های ملموسی در این زمینه برداشته نشده است. به اساس آمار سازمان ملل متحد 70 صد نفوس افغانستان را جوان ها تشکیل می دهند. در طول جنگ های داخلی و حاکمیت طالبان قربانیان اصلی نسل جوان (دختر و پسر) بوده اند.

این جوانان هستند که بار گناهان گذشته و آینده را بر دوش خود حمل می کنند. در طول ده سال گذشته نیز آن ها قربانیان اصلی ستم طبقای، ستم جنستی، استبداد سیاسی و… بوده اند. از آموزش و پرورش سالم محروم مانده اند، سر بریده شده اند و با انواع و اقسام مشکلات دیگر روزگار دست و پنجه نرم کرده و می کنند.

مشکلاتی که جوانان در دانشگاه ها و مراکز تحصیلی با آن دست و پنجه نرم می کنند در بالا توضیح داده شد اما همه مشکلات جوانان خلاصه به مسایل آموزشی نمی شود و این قشر بزرگ و مهم جامعه افغانستان با مشکلاتی از جنس دیگر نیز دست به گریبان است.

کار: به اساس آمار معینیت امور جوانان در حال حاضر 4 میلیون جوان در افغانستان بی کار هستند. با آن که در سال های گذشته ده‏ها رسانه  در افغانستان ایجاد شده که نیروی کاری بیشتر آنها جوانان هستند. بانک های خصوصی، نهادها و موسسات، آموزشی خصوصی، موسسات امداد رسانی و همچنین ارتش و پلیس افغانستان، بانک های خصوصی و دولتی، هزاران جوان را جلب کرده اند. اما با همه این‏ها هنوز شمار قابل ملاحظه ای از جوانان بی کارند.

ورزش: در ده سال اخیر جوانان افغانستان در زمینه ی ورزش نیز درخشش خوبی داشته اند. ورزش کاران جوان ما در طول این ده سال در رشته هایی مانند کرکت، تکواندو، فوتبال و… جام ها و مدال هایی را به کشور آوردند که بعضی از این افتخارات در تاریخ افغانستان بی سابقه بوده است. که در این بین می توان به حضور پررنگ آن ها در مسابقات المپیک و جام ملت های جنوب آسیا اشاره کرد.

همان گونه ای که حضور طالبان عرصه را در همه زمینه ها تنگ ساخت ورزش نیز از تیغ بران آن ها در امان نماند. در سال 1999 افغانستان رسماً از حضور در میدان های بین المللی محروم شد. ولی در سال 2002 پس از طالبان ورزش کاران افغانستان توانستند دوباره وارد میدان های بین المللی ورزش شوند. در سال 2004 فدراسیون پارالمپیک افغانستان تاسیس شد و برای نخستین بار دو زن (فریبا رضایی و روبینا مقیم یار) از این کشور به بازی های المپیک تابستانی آتن اعزام گردیدند. در سال 2006 فدراسیون فوتبال افغانستان تاسیس شد. در سال 2007 افغانستان وارد بازی های المپیک زمستانی چانچوآن چین شد. در همین سال فدراسیون بسکیت بال افغانستان تاسیس شد. و هم چنین برای نخستین بار فدراسیون بوکس زنان در کمیته ی ملی المپیک افغانستان تاسیس شد، باشگاه بدن سازی بانوان نیز در استان پروان تاسیس شد. در سال 2008 مسابقات دوچرخه سواری از کابل تا جلال آباد برگزار شد. و در بازی های المپیک روح الله نیکپا برای نخستین بار موفق می شود که مدال برنز را از این مسابقات به افغانستان بیاورد. افغانستان به این بازی ها 5 نماینده فرستاده بود.

و بالاخره در دسامبر 2011 افغانستان در جام فوتبال جنوب آسیا توانست  عنوان نایب قهرمانی را از آن خود سازد. در این مسابقات رسانه های هند و جنوب آسیا لقب شیران خراسان به تیم ملی افغانستان دادند. اکنون افغانستان در رده بندی فیفا جایگاه 164 را دارد. این در حالیست که در سال 2006 در رده ی 174 بود.  افغانستان دومین کشوری است که در سال گذشته در فهرست فیفا سیر سعودی داشته است. در همین حال فوتبال افغانستان در بین کشورهای آسیایی به مقام 32 رسیده است. در حال حاضر دختران افغانستان به ورزش های رزمی، فوتبال، بسکیت بال، والیبال و… می پردازند.

در این سال ها در افغانستان مسابقاتی دوستانه میان ولایات مختلف در رشته های گوناگون ورزشی برگزار می شود. با وصف کمترین امکانات ورزشی، این روند همه ساله در حال عروج است و می توان گفت ورزش یکی از زمینه های پر دست آورد برای افغانستان در طول ده سال گذشته بوده است.

هنر: در ده سال اخیر در زمینه های دیگری چون موسیقی، ادبیات، تئاتر، سینما، نقاشی، عکاسی، فیلم برداری و… جوانان کارهای درخشانی انجام داده اند.

در حوزه ی سینما شاهد فیلم های جوانانی مانند صحرا کریمی، رویا سادات، الکا سادات، فریبا حیدری، دیانا ثاقب، ملک شفیعی، و چندین تن دیگر از نسل نو هستیم که نه تنها کار سینمای کردند بلکه روند جدیدی را در سینمای افغانستان آغاز کردند. تعدادی از این جوانان تحصیل کرده در بخش سینما نیستند بلکه با آموزش های کوتاه مدت توانستند این هنر را بیاموزند و واقعیت های جامعه ی سینمایی افغانستان را با ساختن فیلم های مستند، فیلم های داستانی و… دگر گون سازند. تا جایی که برخی از این سینما گران جوان جوایزی را نیز  در جشنواره های ملی و بین المللی دریافت کرده اند.

در زمینه ادبیات نیز در این سال ها نسل نوی از جوانان قدم به عرصه گذاشتند به عنوان مثال در شهر هرات در طول چهار سال شاهد فعالیت چشم گیرتر انجمن ادبی هرات بودیم که کانون جوانان این انجمن درخشان ترین دوره فعالیت خود را در طول تاریخ این نهاد کهن ادبی پشت سر گذاشت و هم زمان با آن نهادهایی مانند خانه ادبیات جوان که توسط خود جوان ها تأسیس شد؛ انجمن ادبی ناظم هروی، کانون فرهنگی و اجتماعی نواندیشان، جلسات شعر آرمان شهر و جلسات دیگری که در گوشه و کنارهای این شهر برگزار می شد فعالیت داشتند که توانستند تعدادی از جوان ها را در خود پرورش دهند. یا در شهر مزار شریف حلقه های فرهنگی ای مانند حلقه فرهنگی زلف یار، خانه پرتو و امثال این ها پا گرفتند و در طول این سال ها چشم و چراغ نهادهایی مانند انجمن قلم افغانستان، خانه فرهنگ، در دری، خانه ادبیات افغانستان، کاشانه نویسندگان و امثال این ها در کابل نسل جوان عرصه ادبیات بودند که اکثر آن ها در همین سال ها قدم به حوزه شعر و ادبیات گذاشتند.

در طول این سال ها چندین جشنواره ادبی نیز برگزار شد که حضور چشم گیر جوانان در این جشنواره ها قابل تأمل است. جشنواره هایی که گاهی بیرون از افغانستان برگزار شد و گاهی در داخل کشور. جشنواره ادبی گل قند پارسی، جشنواره ادبی گل سوری، جایزه خبرنگاران، جشنواره مولانا، جایزه صلح سیمرغ و جوایز و جشنواره هایی مانند این ها که هر کدام از این جشنواره ها پذیرای صدها اثر از شاعران و نویسندگان جوان اعم از دختر و پسر از گوشه و کنارهای کشور بود.

رسانه ها

ده سال پیش برای نخستین بار زمینه ی آن پیدا شد که رسانه ها در افغانستان بتوانند زمینه ی بروز پیدا کنند. به عبارت دیگر ده سال اخیر یکی از پر بارترین دوره های تاریخی برای رسانه ها در کشور بوده است. آزادی بیان به عنوان یک حق در قانون اساسی افغانستان (این قانون در لویه جرگه ی سال 1382 به تصویب رسید) برای مردم کشور در نظر گرفته شد. در این قانون تصریح یافته است که: «آزادی بیان از تعرض مصئون است.»

سپس در سال 1386 قانون رسانه های همگانی به تصویب رسید و رسانه ها پس از چندین دهه صاحب قانون مستقل شدند.

در سال های نخست رسانه های زیادی پا به عرصه ی جامعه و سیاست گذاشتند، که به اساس آمار وزارت اطلاعات و فرهنگ طی ده سال اخیر حدود 900 رسانه از این وزارت جواز فعالیت گرفتند.

تعداد زیادی از این رسانه ها بنا بر مشکلات مالی نتوانستند به نشرات خود ادامه دهند. سهل گیری در قانون رسانه های افغانستان به ویژه نسل جوان را بیشتر از همه تشویق به کار رسانه ای کرد. تعداد زیادی از کسانی که در رسانه های افغانستان کار می کنند، به صورت حرفه ای رشته ی خبرنگاری را نخوانده اند. با آن که در این زمینه آمار دقیقی وجود ندارد، ولی اکثر جوان هایی که در رسانه ها کار می کنند به وسیله ی آموزش های کوتاه مدت یا میان مدت در مراکز آموزشی خبرنگاری آموزش دیده اند. نهادهایی چون دیدبان رسانه های افغانستان (نی)، اتحادیه ملی خبرنگاران و مراکز آموزشی خصوصی زمینه های بدیلی بودند که تعدادی از جوانان توانستند بدون گذراندان دوره تحصیلی در دانشگاه ها وارد عرصه ی مطبوعات و رسانه ها شوند.

با وصف مشکلات امنیتی، تهدید، ارعاب و وحشت از جانب تروریست ها و هم چنان تهدیدهای دولت تقریباً در اکثر ولایات کشور رسانه ها کماکان حضور دارند. همین اکنون 150 شبکه ی رادیوی، 52 شبکه ی تلویزیونی، 177 رسانه چاپی شامل روزنامه، هفته نامه، دو هفته نامه، ماهنامه، دو ماه نامه و فصل نامه نشرات دارند.

هرچند این دهه درخشان ترین دوره ی حیات در تاریخ مطبوعات و رسانه های افغانستان است اما دست اندرکاران رسانه ها قربانی هایی هم داده اند. از سال 2001 به این سو 28 خبرنگار کشته شدند، 20 تن دیگر زخمی، 28 مورد اختطاف، 60 تن از خبرنگاران از سوی نیروهای امنیتی داخلی و بین المللی برای مدت کوتاه و طولانی بازداشت شده اند و 65 تن دیگر مورد لت وکوب قرار گرفته‌ و بیش از 100 تن دیگر تهدید شده‌اند.

آزادی بیان در ده سال اخیر در برخی موارد قربانیان دیگری نیز داشت تعدادی با دامن زدن به برخی از مسائل حساس دچار واکنش های نیروهای بنیاد گرا شدند. از جمله  مسأله ی پرویز کام بخش، غوث زلمیو… اما در بخش دیگر بسیاری از تابوهایی که پیش از آن امکان بحث در باره ی آن ها نبود شکسته شد و در ده سال اخیر زمینه، فرصت و امکان بحث در آن زمینه ها فراهم گردید.

ما در این سال ها شاهد نشر مقالات و اندیشه هایی از فیلسوفان، رهبران سیاسی جهان، متفکران سیاسی، فیمینست ها و…در رسانه های افغانستان بودیم. بحث هایی که پیش از این امکان طرح آن در افغانستان نبود. و یا به آن امکان آشنایی وجود نداشت. طرح مباحث تئوریک در زمینه دموکراسی، حقوق بشر، مکتب های فکری سیاسی، ادبی و… کاری بوده است که طی یک قرن اخیر در افغانستان زمینه و امکان بروز نداشته است.

اکثر این بحث ها به وسیله ی کسانی که به کشورهای همسایه و کشورهای غربی مهاجرت کردند، دانشجویان و برخی از رسانه ها برای نخستین بار مطرح شد.

رسانه های آزاد در تمام عرصه ها زمینه را برای همه فراهم ساختند تا اندیشه ها و باورهای خود را بدون ترس و وحشت بیان کنند.

حتا کسانی که سالیان سال خود را خفه کرده بودند و به عنوان کافر شناخته می شدند و ذهنیت حاکم آن ها را پس از شناسایی سر می برید با استفاده از فرصت های ده سال گذشته نه تنها دوباره ابراز وجود کردند، بلکه آزادانه با استفاده از فرصت ها، وارد عرصه  شوند و در همه زمینه ها طرح ها و دیدگاه های خود را ارائه کنند.

نقش مردم در احزاب و کنش های سیاسی  آنان

بعد از سقوط طالبان  مردم افغانستان در بازسازی و تقویت نظام های سیاسی فعالیت های چشم گیری را انجام دادند.

سهم گیری در پروسه های مبارزات کاندیداها در سطح مرکز و ولایات کشور، رفتن به پای صندوق های ، برای تعیین سرنوشت کشورشان و مشارکت آن ها در احزاب و تشکل های سیاسی را نباید نایده گرفت. بعد از این که قانون احزاب از طرف دولت جمهوری اسلامی افغانستان تصویب و توشیح شد احزاب سیاسی در کشور تا سال 2010 به 108 حزب سیاسی رسید، که بنابر دلایل تخنیکی و تعدد احزاب، وزارت عدلیه جمهوری اسلامی افغانستان به ثبت و راجستر جدید احزاب اقدام کرد. از احزاب سیاسی برای ثبت مجدد خواسته شده بود تا باید برای ثبت مجدد در وزارت عدلیه 10 هزار قطعه فورم اعضا را خانه پوری نمایند و در 34 ولایت نماینده داشته باشند که در این دوره با طرح مقررات جدید 41 حزب سیاسی ثبت وزارت عدلیه شده است. ایتلاف های که در طول این مدت شکل گرفته به 6 ایتلاف می رسد.

ارایه این آمار نشان می دهد که با وجود تمام مشکلاتی که مردم در این سال ها درگیر و گرفتار آن ها بودند از فهم اهمیت فعالیت های سیاسی نیز عاجز نبودند چرا که ایجاد این همه حزب در کشور از جهتی نشانگر این نکته است که ما در افغانستان آرا و نظریات مختلف سیاسی داریم که بر اساس این ضرورت احزاب سیاسی شکل یافته اند. این نکته را نیز باید خاطرنشان ساخت که تعدادی از این احزاب در سراسر افغانستان اعضای فراوانی دارند وحمایت مردم از آن ها نشان گر نوعی میل به کنش سیاسی در آن هاست که در طول سال ها و دهه های پیش از تحولات به هر نحوی در آن ها سرکوب شده بود.

از همین رو دانشجویان و فعالین سیاسی دسته دسته به احزاب سیاسی روی آوردند و خوبترین ظرفیت ها در سطوح رهبری احزاب دموکراتیک سهم یافتند. احزاب سیاسی در طول این ده سال دست به ابتکاراتی زدند از جمله مطرح کردن دیدگاه های جدید و مدرن دولت داری، معرفی نظام های سیاسی و نقش گرفتن در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی کشور.

هر حزب سیاسی مکلف بود تا در پروسه انتخابات ریاست جمهور طرح و دیدگاه های شان را با مردم افغانستان شریک سازند که در این قسمت رسانه های کشور نقش خوبی را ایفا کردند. مردم افغانستان از طریق نشرات تلویزیون ها، رادیو و اخبار دسترسی به برنامه های کاندیدا ها را داشتند. و بالای انتخاب کاندیدای مورد نظرشان با هم دیگر بحث می کردند و دسته دسته به مراکز کمپاین های انتخاباتی آن ها می رفتند.

به طور نمونه حزب گنگره ملی افغانستان که از جمله احزاب مترقی و دموکرات در کشور به حساب می آید. برای اولین بار بحث فدرالی شدن افغانستان را در چارچوب دموکراسی مطرح کرد که بعد از 10 سال امروز توجه جامعه بین المللی و بسیاری از افراد مخالف را در کشور به خود جلب کرده است.

احزاب دموکراتیک تأکید بیشتر بر استقلال کشور داشتند و بحث های حقوق بشری در برنامه ها و مرامنامه های بسیاری از احزاب مشاهد می گردد.

جوانان و عده ای دیگر از سیاسیون بعد از این همه جنگ و تباهی دست به فعالیت های سیاسی زدند و امر ترویج فرهنگ سیاسی به جای فرهنگ جنگ در کشور، موثر واقع شده است. تنظیم هایی که قبلاً درگیر جنگ بودند و خلاف ارزش های دموکراتیک در کشور اقدام می کردند امروز احزاب سیاسی را به وجود آورده اند و در چارچوب حزب سیاسی دست به مبارزه می زنند؛ در پارلمان حضور دارند و در بسیاری از ادارات دولتی کادرهای شان را جابجا کرده اند. در این بین تعدادی از احزاب برای توانمندی هرچه بیشتر دست به ایجاد ایتلاف ها زده اند.

در نهایت می شود گفت که با وجود همه مشکلاتی که احزاب سیاسی داشتند در طول این سال ها توانستند زمینه خوبی را برای عده ای از افراد که علاقمند به کار سیاسی بودند و می خواستند از راه های مبارزات دموکراتیک به قدرت دست یابند را مساعد کردند. همچنین حضور احزاب در فضای سیاسی کشور باعث شد تا عده ای بتوانند از طریق مبارزات سیاسی برای اعاده حقوق از دست رفته شان وارد کارزار شوند.

تشنه ی آزادی بیشتر: درس هایی از آوارگان/ پناه جویان

چهل سال پیاپی جنگ در کشور باعث شد تعدادی از ساکنین این سرزمین برای نجات جان شان  دست به مهاجرت بزنند و به کشور های همسایه و کشور های غربی مهاجرت نمایند. اقوام و ملیت های مختلف از کشورشان خارج شدند و اقلیت های قومی و مذهبی مثل هندوها نیز از این امر بدور نماندند.

در زمان حکومت برهاندالدین ربانی و امارات طالبان مردم افغانستان بیشتر به فکر فرار از وطن شدند، شهر ها و قریه ها را ترک کردند و به مهاجرت پرداختند.

مهاجرین افغان چه در کشور های همسایه و چه در کشور های غربی با مشکلات فراوانی رو برو بودند. آن ها مورد آزار و اذیت مأمورین پولیس قرار می گرفتند و در بسیاری از موارد مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند، حق پناهجویی ایشان نقض می گردید، عده ای را  زندانی کردند، عده ای در آب غرق شدند و بعضی ها اعدام شدند. با همه این مشکلات تعدادی از افغان ها در کشورهای همسایه و دیگر کشورها به آموزش پرداختند و راهی دانشگاه ها و مراکز تحصیلات عالی شدند. در بسیاری از مراسم و محافل فرهنگی و اجتماعی اشتراک کردند و با افراد خوش فکر و اندیشمند آشنا شدند.

مهاجرین افغان همواره در فکر این بودند که روزی صلح در کشور شان تأمین گردد و دوباره به وطن شان برگردند. آرزوی شان بود که وطن شان نیز مثل این کشورها آزاد و امن باشد. فرزندان شان در فضای امن و  بدور از تعصب به زندگی شان ادامه بدهند.

بعد از حادثه 11 سپتامبر و توجه جوامع بین المللی نسبت به افغانستان مهاجرین افغان تلاش کردند تا دوباره به کشور عودت نمایند.

عده ای از این مهاجرین که سختی های مهاجرت را به خاطر داشتند، وطن داشتن را یکبار دیگر تجربه کردند.

فضای دموکراسی شرایط را در کشور مساعد ساخت تا پناهجویان که دوباره به کشور شان برگشته اند دست به ایجاد احزاب سیاسی، سازمان های اجتماعی و فرهنگی بزنند. از همه مهمتر عده ای از این پناهجویان چون در شرایط دشوار مهاجرت به تحصیلات شان ادامه داده بودند دانشگاه هایی را تأسیس کردند که همه این فعالیت ها تجربه هایی از کشورهای میزبانو آموخته های مهاجرین در آن سرزمین ها را نیز در بر دارد.

امروز در ادارات دولتی بسیاری از مهاجرین بازگشته به وطن دست به کار اند و اکثریت آنها نسل جوان هستند که با دانش های جدید و تکنالوژی روز آشنایی دارند.

با همه این ها در این روزها برای مردم افغانستان در یک کلیت بازگشت مجدد طالبان به قدرت تبدیل به یک کابوس شده است. کابوسی که از مرگ نزدیکان شان شورع میشود و تا شلاق و توهین و تحقیر و مهاجرت پیش می رود. در حالی که هم اکنون میلیون ها تن از مردم این کشور در آرزوی بازگشت به کشورشان هستند. آن هایی که بعد از سال ها دوری از وطن یک بار دیگر در فضای کشورشان نفس می کشند و در آرزوی آزادی، امنیت، رفاه و عدالت همراه دیگر هم وطنان شان می کوشند نمی توانند سایه سنگین اتفاقات هول ناک دهه های گذشته را یک بار دیگر بر سر خویش ببینند.

و طالبان به هیچ عنوان نمی توانند خواست این افراد را در نظر بگیرند و آزادی هاییکه قانون اساسی کشور برای آنها در نظر گرفته را مراعات نمایند.

نسل جوان امروز توجه به پیشرفت دارد و همواره می کوشد تا کشور را در مسیر توسعه و پیشرفت قرار دهد. و از بر گشت به گذشته تاریک در هراس است

امید به زندگی بلند رفته و علاقمندی به کسب علم و دانش نشان دهنده آن است که مردم و به خصوص جوانان کشور فرصت پیش آمده را برای رسیدن به آینده ای دور از خشونت و جنگ مغتنم شمرده است.

هرچند که هنوز هم در کشور جنگ ادامه دارد و روزانه ده ها نفر در اثر این جنگ خانه ها و فرزندان شان را از دست می دهند، اما امید به رسیدن به جامعه ای عاری از جنگ و فساد و بی عدالتی در دل مردم وجود دارد و برای تحقق این آرزوی بزرگ می کوشند.

نقش زنان در طول 10 سال اخیر:

دهه هاست که زنان افغانستان تلاش دارند تا از زیر یوغ ظلم و تعصب و سنت های نا پسند در جامعه رهایی یابند. آن چه واضح است امروز علاقمندی زنان در رابطه به تحصیل، حضور در محافل و مجامع اجتماعی و نقش شان در عرصه مبارزات سیاسی بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ افغانستان بوده است، راه اندازی کمپاین های صلح، سواد آموزی و عدالت خواهی از جمله مواردی هستند که زنان در راستای آن فعالیت هایی را انجام داده اند. بعد از سال 2001 و تحولاتی که در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور رو نما گردید نقش زنان در عرصه های مختلف اجتماعی برجسته بوده و حضور گسترده آنها را  نباید در روند انتخابات و دولت سازی نا دیده گرفت.

در این بین حضور ونقش فعال زنان در پارلمان افغانستان و جایگاه آن ها به عنوان وزیر، معین، والی، شهردار، دادستان، رییس و امثال این ها در طول ده سال گذشته نشان از خواست و اهلیت آن ها برای حضور در منابع قدرت است تا حدی که ما در دو انتخابات ریاست جمهوری ای که در طول ده سال گذشته از سر گذشتاندیم شاهد کاندیداهایی از جنس زنان بودیم و شاهد هستیم که اکثر این موقعیت ها را زنان برای اولین بار در تاریخ افغانستان به دست آورده اند.

زنان افغانستان در راستای منع خشونت علیه زنان برنامه ها و مطالباتی را  را از طریق سازمان های مدنی، تظاهرات، نشریات چاپی و رسانه های صوتی و تصویری راه اندازی کردند. نقش آنها در صحنه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گام بلندی بود که سایر زنان را وا میداشت تا از طریق این فعالیت ها موقف خود شان را تثبیت نمایند.

حرکت های مدنی زنان در طول این سال ها نشان میدهد که زنان افغانستان بعد از جنگ های داخلی و سقوط رژیم طالبان توانسته اند خود را به عنوان نیمی از پیکر جامعه مطرح کنند. و در بسیاری از موارد طرح ها و مطالبات شان را به گوش دولت و جوامع بین المللی رسانده اند.

تأسیس وزارت امور زنان با وصف تماممشکلاتی که این وزارت خانه از منظر اجرایی با آن دست و پنجه نرم می کند از گام های بلندی بود که در این سال ها برداشته شد. این وزارت در سال 1380 تأسیس گردید و در این ده سال 4 زن به عنوان وزیر در آن فعالیت کرده اند. داکتر سیما سمر، خانم حبیبه سرابی، داکتر مسعوده جلال وزرای پیشین این وزارت زنان بودند و داکتر حسن بانو غضنفر فعلا به عنوان در وزیر زنان در دولت حامد کرزی مشغول به کار است. تعداد کارمندان زن در این وزارت 508 تن و تعداد کارمندان مرد آن 366 نفر است.

سهمیه زنان در پارلمان کشور 27% و در سنأ 22% در نظر گرفته شده است. تعداد زنانی که در وزارت خانه های کشور مصروف کار هستند به 53115 تن و تعداد زنان در کابینه حکومت به 3 تن می رسد. تا فعلاً  417 مؤسسه و انجمن زنان ثبت وزارت امور زنان گردیده است. بنیاد گذاری یک افغانستان با قوم ها و دین های مختلف:

سرکوب های قومی و تک روی یک قوم خاص در افغانستان پیشینه تاریخی دارد. مبارزات ضد تک روی های قومی در کشور آغاز گردید و بسیاری از شهروندان افغانستان تلاش داشتند تا این رسم را به نحوه به چالش بکشانند تا اینکه تمام مردم افغانستان در کنار هم زندگی کنند. حق و حقوق تمام اتباع به رسمیت شناخته شود و بحث اقلیت و اکثریت در کشور خاتمه داده شود.

در زمان جنگ های داخلی تعصب های قومی به اوج خود رسید و در میدان جنگ هزاران نفر به نام قوم،  مذهب، سمت و حتی منطقه به قتل رسیدند و نقض های گسترده حقوق بشری صورت گرفت. حتی این امر بالای افرادی که در جنگ ها دخیل نبودند نیز تأثیر داشت. کوچ های اجباری، تجاوز های جنسی، توهین و تحقیر کردن اقوام و… از جمله رنج هایی بود که مردم افغانستان در طول این سال ها متحمل شدند.

بعد از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان رویکرد قومی، زبانی و مذهبی شدت بیشتری پیدا کرد تا جایی که حتی شاهد کشتارهای دسته جمعی در کشور بودیم. قوم هزاره مورد غضب حکومت بود و اقوامی دیگری مانند تاجیکان و ازبک ها نیز از شمشیر نژاد پرستانه طالبان در امان نماندند با شرح این وضعیت بدیهی است که پیروان دیگر ادیان مانند هندوها شرایط اسف بار و وضعیت غیر قابل تحملی داشتند و به شدت مورد حتک حرمت قرار گرفتند.

بعد از سقوط امارت اسلامی طالبان این اوضاع رو به بهبود گذاشت در قانون اساسی (1382) افغانستان تلاش صورت گرفت تا اقلیت های قومی و مذهبی نیز از آزادی ها و حقوق یک شهروند معمولی برخوردار شوند.

ماده دوم قانون اساسی چنین صراحت دارد: ” دین دولت جمهوری اسلامی افغانستان، دین مقدس اسلام است. پیروان سایر ادیان در پیروی از دین و اجرای مراسم دینی شان در حدود احکام قانون آزاد می باشند.”

آزادی ادیان و مذاهب که در قانون اساسی کشور تسجیل یافته است. بر اثر مبارزات متداوم این مردم بوده است تا اینکه دموکراسی فضای چنین خواهشی را برآورده ساخت.

مسأله ملت سازی نیز در کنار چند مورد دیگر از مواردی بود که از دیرباز در افغانستان مورد توجه بوده و همواره از سوی کارشناسان و خبرگان از عدم آن به عنوان یکی از اساسی ترین مشکلات افغانستان یاد شده است.

با توجه به همین مسأله ماده دوم قانون اساسی چنین صراحت دارد: ” حاکمیت ملی در افغانستان به ملت تعلق دارد که به طور مستقیم یا توسط نمایندگان خود آن را اعمال می کند. ملت افغانستان عبارت است از تمام افرادی که تابعیت افغانستان را دارا باشند. ملت افغانستان متشکل از اقوام پشتون، تاجک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ، پشه یی، نورستانی، ایماق، عرب، قرغیز، قزلباش، گوجر، براهوی، و سایر اقوام می باشد. بر هر فرد از افراد ملت افغانستان کلمه افغان اطلاق می شود … ”

این ماده های از قانون به تمام اقوام کمک کرد تا برای پیشرفت و رشد زبان، فرهنگ، و هویت خود دست به کار شوند، سازمان هایی را تأسیس نمایند، نشریات و مجلات را نشر و از این طریق نقش خود را در جامعه تعریف کنند.

به همین ترتیب در انتخابات ریاست جمهوری اول و دوم، انتخابات پارلمانی و شورا های ولایتی کاندیداهایی از اقوام مختلف کشور حضور داشتند.

با این هم با ذکر واژه ملت در قانون اساسی نمی توان گفت که مردم افغانستان تبدیل به یک ملت شده اند اما این اقدام گامی بود در راستای رسیدن به این هدف. هدفی که در کنار چنین اقداماتی الزامات دیگری را نیز می طلبد که مهم تر از همه آن ها عملکرد یک سان دولت نسبت به تمام اقوام ساکن کشور است. عملکردی که می توان از ناحیه رشد متوازن تا جابجایی اقوام ساکن افغانستان در کادرهای مختلف دولتی بدان اشاره کرد.

در ماده 33 قانون اساسی در مورد حق انتخاب کردن و انتخاب شدن چنین آمده است: ” اتباع افغانستان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را دارا می باشند. شرایط و طرز استفاده از این حق توسط قانون تنظیم می گردد.”

این ماده از قانون باعث شد که اقوام مختلف در پروسه انتخاباتی اشتراک کنند و کاندیدا های خود را معرفی کنند.

به عنوان نمونه هندوهای کشور به عنوان یکی از محروم ترین اقلیت های مذهبی هم از این امر مستثنا نماندند و کاندیدا های شان را برای پارلمان و سنای کشور معرفی کردند.

مذاهب مختلف در کشور امروز می توانند مراسم مذهبی شان را برگزار کنند. شیعه ها، اسماعلیه ها، وهابی ها و سایر مذاهبی که قبلاً اجازه نداشتند تا مراسم مذهبی شان را در جمع های عمومی برگزار کنند امروز به راحتی با استفاده از دموکراسی می توانند در مراسم مذهبی خویش اشتراک کنند، بدون اینکه ممانعتی برای آن ها از سوی مراجع قانونی وجود داشته باشد.

جامعه ی پویای حقوق بشر و امکان تطبیق عدالت در گذار

در ده سال اخیر نهادهای حقوق بشری در کشور، با وجود نواقص و مشکلاتی در کارهای شان وجود داشت و تا امروز نیز می توان آن ها را دنبال کرد در طرح مباحث حقوق بشری و مطرح کردن آن ها به عنوانمهم ترین خواست مردم افغانستان نقش برازنده ای داشته اند. پیش از آن در جامعه ی افغانستان از مسایل مربوط به حقوق بشر و ارزش های حقوق بشری آشنایی اندکی وجود داشت. حقوق بشر و کنوانسیون های بین المللی محدود به یک تعداد نخبگان سیاسی و دیپلومات ها و برخی از استادان دانشگاه ها می شد که در چارچوب حقوق بین الملل در دانشگاه ها تدریس می شد. حتا در دوره ی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیز متاسفانه حقوق بشر تنها مختص به آزادی زنان و حضور زنان در اجتماع خلاصه شد و در بخش های دیگر توجه خاصی مبذول نگردید. آشنایی اندک جامعه ی افغانستان با حقوق بشر از دهه دموکراسی مایه می گیرد که در آن زمان برخی از نخبگان سیاسی کشور با استفاده از زمینه و امکانی که برای آزادی احزاب سیاسی و فعالیت های مدنی در کشور به وجود آمد، آشنایی پیدا کردند.

ده سال پیش، پس از توافقات بن، جامعه ی جهانی تاکید ویژه ای به تحقق حقوق بشر در افغانستان کرد. بر همین اساس کمیسیون مستقل حقوق بشر و نهادهای مدنی در افغانستان شکل گرفت و امکان ظهور نسلی جدید با رویکردی انسان مدار وارد عرصه ی جامعه و سیاست شدند.

در طول این سال ها حقوق بشر و فرهنگ حقوق بشری در میان مردم به ویژه نخبگان فرهنگی و نسل جوان جایگاه نسبتاً خوبی پیدا کرد. از یک طرف زمینه ی کاری که در نهادهای مدنی و حقوق بشری بود خود در پرورش فرهنگ حقوق بشری نقش داشته است. از جانب دیگر سفر شماری از تحصیل کردگان به بیرون از کشور، فعالیت بعضی از رسانه ها با نشر گزارش ها و مقالاتی در مورد مسایل مربوط به حقوق بشر،  امکان دست یابی جوان، اهل قلم و علاقه مندان به منابع و کتاب های چاپ شده در این ، برگزاری سیمینارها و کارگاه های آموزشی، تدریس مبانی حقوق بشری در برخی از دانشگاه ها،   امکان رابطه با سازمان های بین المللی حقوق بشری، زمینه استفاده از تجارب کشورهای دیگر و… در فراگیری بحث حقوق بشر  در بین جامعه نقش ارزنده ای داشته است.

در حال حاضر گزارش های سالانه ای که از طرف سازمان های بین المللی حقوق بشری، سازمان ملل، بخش حقوق بشر اتحادیه اروپا و سایر سازمان ها به نشر می رسد، در اختیار نخبگان و فعالان حقوق بشری قرار می گیرد و مردم هم به مدد رسانه ها می توانند به راحتی در جریان موارد نقض حقوق بشر در افغانستان قرار گیرند. این در حالیست که ده سال پیش هیچ یک از این امکانات در اختیار مردم نبود.

از سوی دیگر نشر این گزارش ها و خبر ها در زمینه ی تخطی های حقوق بشری وسیله ای شد برای جلوگیری از خشونت آشکار که پیش از آن در افغانستان هم به وسیله ی قدرتمندان و هم به وسیله ی خود مردم معمول بود. ما در ده سال اخیر کمترین آمار اعدام های سیاسی یا جزایی را نسبت به تمام دوره های تاریخی خود داشتیم و اگر کسی در این سال ها اعدام گردیده بر پایه ی حکم قانون بوده است. در حالی که در گذشته اکثریت اعدام ها سیاسی و در حالی صورت گرفته است که هیچ نهاد ملی و بین المللی ناظر وجود نداشته است و در عین حال جرأت اعتراض  در داخل کشور نیز نبود.

در حال حاضر مضمون حقوق بشر در دو دانشگاه افغانستان به عنوان یکی از رشته های درسی تعیین گردیده است. دانشگاه های هرات و بامیان نخستین دانشگاه هایی هستند که در افغانستان مضمون حقوق بشر را به صورت رسمی تدریس می کنند. به اساس گفته های خانم سیما سمر رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر این سازمان مشغول رایزنی در این زمینه است  که مضمون حقوق بشر  در سایر دانشگاه های کشور نیز به عنوان یکی از مضامین درسی درآید.

در همین حال دانشگاه های خصوصی و دولتی در رشته های علوم اجتماعی در مقایسه با ده سال پیش جایگاه بهتری داشته اند. در حال حاضر رشته های فلسفه، جامعه شناسی، انسان شناسی، حقوق جزای بین المللی، اندیشه سیاسی، فلسفه ی معاصر و… در دانشگاه ها تدریس می شود که همه این ها در استحکام پایه های حقوق بشر در جامعه ی افغانستان نقش دارد.

از جانب دیگر همه ساله کورس های آموزشی حقوق بشری از طرف کمیسیون مستقل حقوق بشر برای آموزش پولیس ملی، امنیت ملی و سایر نهادهای عدلی وقضایی برگزار می شوند تا از این راه مجریان قانون و مجریان عدالت با اساسی ترین زیربنای کارشان که مسأله حقوق بشر است آشنا شوند.

از جانب دیگر کمیسیون مستقل حقوق بشر  همه روزه در سراسر کشور از نهادهای عدلی، قضایی، پولیس ملی، امنیت ملی و ارتش ملی نظارت می کند و نتایج آن را به طور ماهانه، هر شش ماه یک بار، یک ساله و گاهی هر دو سال یک بار به نشر می رساند.

از جانب دیگر کمیسیون مستقل حقوق بشر تمام زندان های دولت را زیر پوشش خود دارد و ماهی یک بار از زندان ها نظارت می کند و گزارش تهیه می کند. این کمیسیون در سال 1388 گزارشی از وضعیت محلات سلب آزادی به نشر رساند که در آن برخورد نهادهای دولتی را نسبت به زندانیان، توقیف شدگان و… به نشر رسانید.

امکان عدالت در گذار

یکی از کارهای اساسی کمیسیون مستقل حقوق بشر در ده سال اخیر نشر گزارش «صدای مردم برای عدالت» در سال 2005 بود که با 6000 تن از مردم افغانستان مصاحبه شد و بر پایه آن برنامه ی عمل دولت جمهوری اسلامی افغانستان برای تحقق عدالت در کشور تهیه شد.

بر اساس اطلاعاتی که در این گزارش آمده است 86.8 % مردم افغانستان خواهان تطبیق عدالت در کشور هستند، 90% مردم افغانستان خواستار برکناری تخطی کنندگان حقوق بشر از پست های شان هستند. این نکته قابل یادآوری است که این گزارش از طرف دولت نیز پذیرفته شده است.

بر پایه ی همین گزارش در سال 2005 بخش حقوق بشر سازمان ملل متحد، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و دولت افغانستان برنامه ی «صلح، مصالحه و عدالت» را تدوین کردند.

در قطع نامه ی 1589 شورای امنیت سازمان ملل و هم چنان کمیشنری عالی حقوق بشر و کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در ماه اپریل 2005 در باره ی تلاش ها برای بهبود وضعیت حقوق بشر در افغانستان، اهمیت عدالت انتقالی و همچنان تلاش های دولت افغانستان در تامین حقوق بشر و اجرای عدالت انتقالی استقبال شد.

یکی از ابتکارهای دیگر کمیسیون مستقل حقوق بشر طی ده سال اخیر بنای نخستین موزیم یاد بود قربانیان در افغانستان است.

این قبر دسته جمعی در 15 حمل 1386 زمانی کشف شد که مردم برای اعمار این ساحه را کندن کاری می کردند. در جریان چند روز عملیات اجساد بیش از 450 تن به شمول زنان به دست آمد.

در این موزیم ده ها نمونه شامل استخوان های پوسیده، جمجمه، دندان، تسبیح، ساعت، ولچک، زولانه، سیم خار دار، انگشتر، قوطی نسوار، قلم، کتابچه، شانه، مو، تصاویری از اسکلیت ها، استخوان ها و جمجمه های قربانیان است.

این موزیم که در  ماه جدی 1388 افتتاح شد، روز افتتاح آن بانو سیما سمر رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر، داکتر هاشمزی معین مسلکی وزارت عدلیه، باز محمد احمدی والی بدخشان، چند تن  از کمیشنران کمیسیون مستقل حقوق بشر و اعضای خانواده ی قربانیان حضور داشتند.

به اساس آمار کمیسیون مسقل حقوق بشر تا به حال 12 هزار تن از این موزیم باز دید کرده اند. روزانه حدود 50 تا 60 تن به شمول مردان و زنان از این موزیم دیدن می نمایند.

در حال حاضر کمیسیون مستقل حقوق بشر گزارش مفصلی از نقض حقوق بشر در سی سال اخیر تهیه کرده است که به زودی به نشر خواهد رسید. با آن که جزئیات این گزارش تا هنوز به صورت رسمی به نشر نرسیده است ولی برخی از مسئولان این کمیسیون گفته اند: این مفصل ترین گزارشی است که طی سی سال اخیر در باره ی نقض حقوق بشر در افغانستان به صورت رسمی به نشر می رسد.

در پهلوی کمیسیون مستقل حقوق بشر، نخبگان، شماری از حقوق دانان، روشنفکران، انجمن های زنان و به خصوص نهادهای جامعه مدنی همه ساله برنامه های مختلفی را درمورد مسأله حقوق بشر و عدالت انتقالی در داخل و خارج از کشور راه اندازی می کنند.

همه ساله هفته ی حقوق بشر، قربانیان، رسانه ها و آزادی بیان از  تاریخ 10 تا 17 دسامبر از طرف نهادهای مدنی، روزنامه نگاران، فعالین حقوق بشر و نهادهای حقوق بشری بین المللی گرامی داشتهمی شود.

چالش ها:

در سال 2006 پس از آن که دولت مسأله عدالت انتقالی را مطرح کرد شماری از جریان هایی که با طبیق این روند منافع خود را در خطر می دیدند شدیداً اعتراض کردند. از جانب دیگر گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر در زمستان سال 2006 که برخی از رهبران و فرماندهان را متهم به نقض حقوق بشر کرده بود حساسیت آن ها ها را بیشتر ساخت و دولت نیز مفردات این گزارش را مورد انتقاد قرار داد و جنبه ی سیاسی آن را بیشتر ساخت. بر همین اساس بود که در سال 2007 منشور مصالحه ی ملی در پارلمان افغانستان به تصویب رسید. بر پایه ی آن تمام افراد و جریان هایی که در جنگ های سه دهه دست داشتند از تعقیب عدلی معاف خوانده شدند. این عمل پارلمان اعتراض های شدیدی را در داخل و خارج از کشور بر انگیخت. با وجود تعدیل هایی که از طرف ریاست جمهوری در آن به وجود آمد، این قانون توشیح شد.

پس از تصویب این قانون بارها نهادهای مدنی در محافل مختلف خواستار لغو این قانون شدند و رای زنی ها برای لغو این قانون هنوز هم جریان دارد. از جانب دیگر افغانستان عضو دادگاه بین المللی جزایی است و تعدادی از کنوانسیون های بین المللی را که بر پایه ی صلاحیت کیفری جهانی امکان محاکمه ی جنایت کاران را عملی می سازد امضا کرده است. صرف نظر از این که دولت افغانستان بخواهد یا نخواهد این امکان وجود دارد و هر وقت پای جنایت کاران افغانستان به کشورهای مدافع حقوق بشر کشانیده شود امکان به دادگاه کشانیدن آن ها ممکن است.

در طول این ده سال افغانستان کنوانسیون های زیر را امضا کرده است: کنوانسيون بين المللي رفع هرگونه تبعيض نژادي، کنوانسيون رفع کليه تبعيضات عليه زنان، پروتکل اختياري کنوانسيون حقوق کودک در مورد عدم شموليت اطفال در منازعات مسلحانه، پروتکل اختياري کنوانسيون حقوق کودک در مورد قاچاق، استفاده جنسي و عکس برداري برهنه از اطفال، اعلاميه روم، اصول محکمه بين المللي جرايم جنگي، کنوانسيون ملل متحد بر عليه جرايم سازمان يافته فرامليتي و پروتکل هاي آن بر عليه قاچاق مهاجرين از طريق خشکه، بحر و هوا و جلوگيري و ممنوعيت مجازات قاچاقي، به ويژه براي زنان و اطفال، پروتکل اختياري کنوانسيون حقوق کودک در مورد قاچاق و استفاده جنسي و عکس برداري برهنه از اطفال.

خلع سلاح

در زمان جنگ های داخلی همه مردم به خاطر دفاع از خود مجبور بودند یک یا دو میل سلاح در خانه ی خود پنهان کنند. از طرف دیگر سی سال جنگ اکثر مردم را وادار کرد خواسته یا نا خواسته  قدم به میدان جنگ بگذارند. و حتی گاهی مردم وادار شدند در دو جبهه مخالف بجنگند. با وجودی که همه ی جبهات جنگ در سی سال در مناطق خود سعی می کردند سلاح ها را جمع آوری کنند. به ویژه طالبان در کابل و ولایات دیگر پروسه ی خلع سلاح را به راه انداختند، اما همه ی این گروه ها سلاح را تنها از مخالفین خود جمع آوری می کردند و به سربازان یا افراد دلخواه خود می دادند.

پس از طالبان و روی کار آمدن حاکمیت جدید، اکثر مردمی که در جبهات جنگ های گذشته بودند، در یکی از این ادارات ثبت بودند، در لیست افسران و سربازان کمونیست، در دفاتر و دیوان مجاهدین و در دفاتر طالبان. با وجود این آمار هم تعداد زیادی افراد مسلح وجود داشتند که در هیچ جایی ثبت نبودند.

پس از آغاز پروسه ی دی دی آر در نخست تعدادی از بقایای ارتش های گذشته (حزب دموکراتیک خلق، مجاهدین و طالبان) سلاح های خود را تحویل دادند. در اکثر موارد مردم بدون کوچکترین مقاومتی سلاح ها را تحویل دادند. با وجودی که اکثر سربازان و افسرانی که در رژیم های گذشته کار کرده بودند، هنوز هم بیکار هستند. این ها بیش از 50 مرتبه دست به اعتراضات مسالمت آمیز زدند، ده ها اعتراض علیه وزارت دفاع ملی و سایر نهادهای ذی ربط در این مورد صورت گرفت. افرادی که شمال پروسه دی دی آر شدند دست به تاسیس اتحادیه هایی زدند که در سال های پیش فعالانه دادخواهی می کردند، اما پس از چندی پرا کنده شدند.

پس از انحلال قوای مسلح سابق و جمع آوری سلاح از دست آن ها، و تطبیق برنامه دی دی آر، برنامه دومی در راستای خلع سلاح عمومی در سال 2005 روی دست گرفته شد که به نام پروسه دایاگ یا خلع سلاح گروه ها و افراد مسلح غیرمسئول یاد می شود و تا هنوز ادامه دارد.

با وجودی که این پروسه آن گونه ای که توقع می رفت در تمام نقاط کشور تطبیق نشده است. اما در برخی موارد مردم داوطلبانه به این پروسه پیوستند. مسئولان این پروسه در سال 2007 اعلام کردند که از آغاز تا اکنون 34 هزار  میل سلاح سبک و سنگین و 25 هزار صندوق مرمی مختلف النوع جمع آوری شده است.

این در حالیست که آگاهان بر این باورند که پروسه ی دایاگ به صورت تبعیض آمیز تطبیق شده است. دولت در برخی محلات سلاح ها را جمع آوری کرده است و در برخی مناطق دیگر سلاح را دوباره توزیع کرده است. گفته می شود که اکثرا آدم ربایی ها، قتل ها، سرقت های مسلحانه و حتا در بعضی از موارد ازدواج های اجباری توسط همین فرماندهان مسلح زورگوی محلی در مناطق مختلف کشور صورت می گیرد.

عدم موفقیت دولت در جمع آوری سلاح ها یکی از نگرانی های جدی مردم است. آگاهان امور نظامی بر این باورند که تطبیق ناقص پروسه ی دی دی آر و دایاگ زمینه ساز رشد تروریسم و افزایش جرایم و جنایات گردیده است. از یک طرف پس از الغای ارتش سابق زمینه ی کار برای آن ها مساعد نشد و تعدادی از افسران و سربازان به صف دشمنان و مخالفان پیوستند و از طرف دیگر عدم دقت در تطبیق این پروسه، نبود برنامه ریزی ملی و برخورد تبعیض آمیز نسبت به مناطق و محلات مختلف زمینه ی ناکامی جمع آوری سلاح از میان مردم شد. با وصفی که هیچ مقاومت جدی از طرف مردم در برابر این پروسه نشد، بلکه در بسیاری جاها تشویق هم شد.

تحقیق: بنیاد آرمان شهر

جدی 1390 – جنوری 2012

نظر دادن مسدود گشته است.

آخرین نوشته ها