وبگاه تخصصي مجله ميهن، Mihan Magazine Afghanistan
بروزرسانی: ۹:۴۹:۱۹ - سه شنبه ۸ ثور ۱۳۹۴
یک نسل، یک فصل، سه روایت

یک نسل، یک فصل، سه روایت

گیر و دار مسئله جنگ یکی از اساسی ترین بن مایه های بیشترینه ی ادبیات داستانی امروز افغانستان گردیده است. حد اقل چندین و چند اثری که نگارنده در این تازه گی ها نگاهی بر آن ها داشته است؛ حضور و شهود دغدغه جنگ در لایه های این نوشته به تمام دیده می شود.

از میان چندین و چند داستانی که دغدغه جنگ را همچنان با خود دارند – که من دوستر می دارم اسم “ادبیات جنگ” را بر آن ها بنهم- سه داستان چند سرو قد بالانشین تر از دیگر نوشته ها می نمایند:

–         مجموعه داستانی”درگریز گم می شویم ” آصف سلطان زاده

–         “خاک و خاکستر” عتیق رحیمی.

–         “باد بادک باز” خالد حسینی.

با آن که هر سه نوشته از درونمایه ی همبسته ای – مسئله جنگ- برخوردار هستند؛ من اما “درگریز گم می شویم” را از آن جهت که کارکرد و پرداخت زیبایی شناختی تری را در تمامت خودش به تجربه نشسته است، متمایزتر می دارم.

“روایت” در گریز گم می شویم، روایتی به تمام “نا آشنا” ست. در این اثر دگر از آن دست “روایت” های خودکار و عادت شده ی داستان های دهه ی ۶۰ و… خبری نیست.

داستان نویسی از نخستین گام هایش در افغانستان تا به امروز سردچار نوعی خودکارشدگی و عادت شدگی محض بوده است. کمتر داستان نویسی را می شناسم که در “نا آشنا” کردن عناصر بنیادین داستان و حال و هوای آن تب و تلاشی کرده باشد.

اما “در گریز گم می شویم” خواننده ی خوگرفته با روش های داستان های عادتی شده کلاسیک؛ دیگر با “روایت” یکه و یک خط و نفس بر کلیشه یی کلاسیک رو در رو نیست.بل با یک دنیای “نا آشنا” و لذت بر که احساس خوشایندی بر خواننده می بخشد.

این ” آشنایی زدایی” ها و دگرگونی ها هم در نظام فرمی و هم در نظام معنایی و محتوایی “در گریز گم می شویم” با پرداخت زیبای شناختی بسیار ظریفی به کار رفته است. همچنانی که نظام معنایی و محتوایی ” در گریز گم می شویم” به مسئله جنگ می پردازد و یک نوع حس سرگردانی و روان پریشی را در خود می پروراند؛ نظام فرمی اثر به ویژه “روایت” سرگردان و روان پریش است. که این همسانی و همخوانی فرم و محتوا در انتقال حس روان پریشی حاصل از جنگ برای مخاطب بسیار زیرکانه کاربرد داشته است.

اگر از حق نگذریم داستان” خاک و خاکستر” نیز دگرگونی ها و نو آوری های نسبتا متفاوتی را در خود دارد. عتیق رحیمی در داستان “خاک و خاکستر” نیز بسان داستان “در گریز گم می شویم” در “نا آشنا” کردن روایت تلاش ورزیده است. اما نه به پیمانه آصف سلطان زاده در مجموعه داستان” در گریز گم می شویم”.

در “در گریز گم می شویم” نه تنها عنصر روایت که عناصر دیگری نیز در “نا آشنا” کردن عناصر و حال و هوای داستان کمک نموده است. کاربرد فزاینده ی نشانه ها. گره افگنی ها و گره گشایی های بس زیبا. تعلیق های بسیار ظریف. پیرنگ و طرح بسیار قوی و… از جمله ویژه گی های بس مهمی ست که “درگریز گم می شویم” را از آن دو داستان دیگر متمایز تر نموده است.

ولی با آن همه ویژگی هایی که برای “در گریز گم می شویم” یاد آور شدم. این مجموعه داستان نسبت به “خاک و خاکستر” و ” بادبادک باز” بسیار مهجور مانده است. ” خاک و خاکستر” عتیق رحیمی به ۱۹ زبان برگردان شده است. ” باد بادک باز” به بیشتر از ۲۰ زبان ترجمه شده و در چند ماه بیشتر از ۶ میلیون به فروش رسیده است. شاید یکی از انگیزه هایی که نگارنده را واداشته است که جبهه گیری عقده مندانه ای نسبت به ” باد بادک باز” و اندکی نیز با ” خاک و خاکستر ” داشته باشد همین بزرگ شدن بیش از حد این دو اثر و مهجور و منزوی ماندن ” در گریز گم می شویم” است.

شاید خواننده آگاه و حرفه ای از این که من رمان ” باد بادک باز” را در کنار و جوار دو داستان دیگر”خاک و خاکستر” و ” در گریز گم می شویم” آورده ام به تعجب اندر شود. باید گفت که در حقیقت گزینش و انتخاب “بادک بادک باز” به عنوان داستان برتر کار صنعت بازار است. سرو صدایی که ” باد بادک باز” در جهان راه انداخت سلیقه و ذوق بازار بود. ورنه هرگز این داستان جایش در کنار دو داستان دیگر نیست. من آن پرداخت های زیبایی شناختی را که در ” خاک و خاکستر” و ” درگریز گم می شویم” دیده می شود را در ” باد بادک باز” ندیده ام. ” باد بادک باز” بیشتر یک رمان گزارشی بدون پرداخت های هنری و زیبایی شناختی است.

روایت در ” باد بادک باز” همان روایت خودکار و عادتی شده داستان های کلاسیک؛ بدون کاهش و اضافش زیبایی شناختی است. اما آن چه که باعث شهرت این اثر شده است جنبه کارکردی این اثر است. کارکردی که این اثر داشته است همان کارکرد اطلاع رسانی آن است. خواننده غربی شاید از این همه فجایع و ظلمی که بر سر مردم افغانستان رفته است آگاهی چندانی نداشته است، درست بعد از خواندن این اثر شگفتی و شوکی عظیم برایش دست می دهد. به معنی دیگر خواننده پس از خواندن این اثر به دریافتی که می رسد دریافت زیبایی شناختی نیست.

جاوید نورزاد

نظر دادن مسدود گشته است.

آخرین نوشته ها